دریای کویر

سلام50..گزارشی ازچشمهایی که میخندیدن ..

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

گاهی وقتا نوشتن سخت میشه اونم وقتی میخوای از یه حس هایی بگی که قابل تعریف نیستن با حرف واژه نمیشه اوناروگفت .یه حس هایی که باید ببینی وحسشون کنی باید بادلت لمسشون کنی تا عمق وجودت حسشون کنی ....طبق معمول این چند ساله اول مهرماه برنامه تهیه لوازم التحریرکودکان نیازمند ومعلول  روداشتیم ....یه کاری که چند سال پیش استارت کارش روزدیم ..خیلی ساده شروع شد وفکرش رونمیکردیم که ادامه پیدا کنه ..ولی چند ساله که داریم ادامه میدیم ...

روزای اول برام تعجب اوربودکه چطورممکنه ازگوشه گوشه این مملکت کسایی پیدا بشن که بدون اینکه منو بشناسن صرفا بخاطرنوشته هام بخوان دست یاری مارو بگیرند...نمیدونم چی بود؟! اگه بگم من خوب مینویسم که عمرا اینجوری فکر نمیکنم باشه،  چرا که وبلاگ نویس های بهتر ازمن هم هست ..ولی شایدبقول دوستی حسی که تو نوشته هات هست قابل لمس هست واین باعث بوجوداومدن اعتماد میشه ....

دست تقدیر همراهمون بوده وتواین  نه –ده سال وبلاگ نویسی و تقریبا هفت سال اغاز کار گروه زنجیره مهراریایی توکارهایی که استارت شروع رو میزنم دوستان زیادی همراهی میکنند من جمله همین تهیه لوازم التحریر کودکان نیازمند و معلول ....بلطبع همه کارهامون اخر نوشته هام شروع کاررو اطلاع رسانی کردم ...

غیرازیکی دونفرازدوستان نزدیک که بهم مبلغ روگفتن مثل همیشه من هیج اطلاعی از کسایی که کمک کردند رو ندارم  فقط پیامک بانک که خبرازواریزوجه رومیداد اونم از 5هزارتومن تا 100-200هزارتومن ...وتواین کارها من به نکته بایداعتراف کنم اول اینکه کاملا به ضرب المثل اندک اندک جمع شود وانگهی دریا شود اعتقادپیدا کردم ...دوم اینکه وقتی میخوای ازته دلت کسی رو شادکنی کمی یازیادی پول مهم نیست مهم اون نیت هست ...

وحالا امسال هم بالطف خدا ومهربونی دوستان دیده وندیده ..تونستیم  برای حدود60دانش اموز محروم ... لوازم التحریرتهیه کنیم ..چون وسایل روعمده خریدکردیم وبسته بندی کردیم  یه تعداد اضافه اومد که دادیم به چند مدرسه بین دانش اموزانی که نیازدارند تقسیم کنند( لوازمی که امسال تهیه کردیم با کمک دوستان برای دانش آموزان شامل بوداز دفترخط دار 3تا 1 دونه دفترنقاشی 1 بسته مدادرنگی 2تامداد ومدادتراش وپاک کن و دوتاخودکارابی ویه خودکار قرمز به همراه یه مایع دستشویی )...

مادری که دوتابچه معلول داره وسه فرزنددیگه با همسری پیروبیکار...وقتی که ریس به بچه های مدرسه ایش هرکدوم  یه بسته ازوسایل روداد چشماش برقی داشت که نمیشه گفت فقط میشه گفت اون چشمها با برق نگاهش میخندید ....

کودک کلاس اولی پدرمعتاد مادرخونه دار وقتی که بسته روگرفت با خوشحالی جیغ کوتاهی کشید وگفت ای خداااااااا جونم شکرت شکرت هدیه منو فرستادی ...وچشمانش می خندید ...

پدربزرگ پیر بسته روبه سینه اش فشرد وگفت خودااااااااااا (خداااا)  وچشمانش لبخند میزد ....

دخترک کلاس سومی وقتی بسته اش روگرفت  دادزد هوراااااااااااا خودکارا میدم ابراهیمک (ابراهیم  ک اخراسم برای تلفظ خودمونی وعامیانه )... اون خودکار اصلن  نداره ....وقتی که بسته ابراهیم روگرفت که بهش بده چشمانش هم  گریه میکردوهم میخندید ....

واذر دخترک چشم میشی کلاس پتحمی با غرور تمام گفت خدا هیجوقت  درسخون ها رویادش نمیره ..وباهمه غرور کودکی اش چشمانش میخندید ...و........و........و........

عکس العمل ها متفاوت بودند ودریک نکته همه کودکان ووالدین وسرپرستانشان مشترک بودند واونم اینکه همه چشمها میخندید..ومن درچند موردکه خنده چشمان رو دیدم تنها دردلم غبطه خوردم به ادمهایی که نمیشناسم شان ولی سالهاست که مهربانیشان فاتح قلب های کودکانی شده که اونها رو فرشته های خدا میدونند ...

واین حس ها وخنده ها ومهربانی ها رو من هرچه بخوام بنویسم بازهم نمیتونم ...فقط زیراسمون پرستاره این شبهای کویر چشمانم رو بسوی ماه ومهتاب میگیرم و ومیگم خدایا به مهربونی وبزرگی خودت همه دوستان دیده وندیده بخشنده ومهربان رو به حاجت دل برسون الهی امین ....

(این گزارش کار ،رو طبق معمول نه برای بزرگ بودن کارمون نوشتم بلکه برای تشکرازمهربونی شما عزیزان هست واینکه دوستان اطلاع پیدا کنند از چگونه انجام دادن کار...ازهمه دوستان ممنونم ...میدونم اون حس خوب روهمتون حس میکنید به این موج مثبت ایمان دارم ..)

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت ....



http://mj5.persianfun.info/img/94/5/Naghl-Ghol32/599458_754.jpg

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۰۶
دریا

نظرات  (۱)

انشاءالله که خدا خیر بده به همه از جمله باعث و بانی اش که خودت باشی جیگر:)
پاسخ:
فدات خانومم........میخونمت شرمنده که چیزی نمینویسم برات 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">