دریای کویر

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

ادمها از یه مرحله سنی که بگذرن تازه میفهمندکه عمرشون چقد زود داره میگذره ..مثلا خودم ازسی که ردکردم تازه انگارمتوجه گذرزمان شده باشم تازه فهمیدم اون روزهایی که بنظر کشداروطولانی می اومدن چقد زود گذشتن و حالا که به پشت سرنگاه میکنم ردی ازخاطره های روزهای گذشته میبینم فکرمیکنم این حس وحرفها اشنا وحال همه ماهاست ...البته بیشتر افراد بالای سی سال ...

امروزیه مسیر طولانی روراه رفتم بین شلوغی پیاده روها راه رفتم وبه هیجانی که بین مردم راه افتاده بودنگاه میکردم اسفندباهمه دپرسی وحالگیری هایی که داره یه جورایی هم خوبه چراکه یه حس خاص تازه بودن روهم به ادم تزریق میکنه وحالا امروزاخرین روزاسفندتمام خیابونهای شهرپرازمردمی بودکه شتابزده دنبال خرید بودند انگاراگه امروزکارهاشون روتموم نکنن فردادیگه اون کارغلطه ونبایدتموم بشه ...

میدونید رسم ماایرونی ها اینجوریه ..بایدهمه کارها روتمام وکمال انجام بدیم چراکه اگه یه کارنیمه تموم بمونه برای سال جدید اون روبدشگون وبدیمن میدونیم ولی واقعیت اینه که ماها داریم یه سنت روتکرارمیکنیم فقط تکرارش میکنیم وخواسته خودمون اینکه با ارامش کارهای عقب مونده روانجام بدیم میزاریم کناروبهش بی توجه هستیم ولی چون رسمه که کارنیمه تموم نباشه بایدهمه کارهارو تا لحظه اخر سرسامون بدیم حالا بهرحال و صورتی که هست ...

خواستم دفترتکونی کنم ولی بجای اینکه خودم روخسته ترکنم ترجیح دادم   خودم روبتکونم ..اره خودم روتکون بدم ببینم ازاول سال 94تا اینجا چقد کارها ورفتارهام درست بوده وچقدرغلط بوده ...واقعیت اینه که باشروع هرسالی تقریبا همه ماها  یاروی کاغذیا تودلمون باخودمون شرط روشروط میزاریم که یه عالمه کاررو انجام بدیم ولی روزاخرسال دقیقا اون روز365که میرسه یادمون می افته که چه قول وقرارهایی داشتیم وچی شد ...

حالا منم امروزخودم رو تکون دادم تا هم قول وقرارهام باخودم یادم بیادهمینکه ببینم تواین یسال من چیکارکردم  راستش ازخداکه پنهون نیست ازشماچه پنهون هرچی فکرمیکنم میبینم امسال کارخاصی نکردم شایدکمی محتاط ترشدم که البته اینم میشه گذاشت روحساب اینکه ادماهرچی سنشون بالاترمیره محتاط ترمیشن ...ولی شاید تنهاکاری که امسال کردم این بودکه بیشتربخودم اهمیت دادم وخودم بودم ...البته اینم فکرمیکنم چیزکمی نیست ..چراکه اگه حتی اشتباه هم کردم بازبا تصمیم ورای خودم بودنداشتباههای خودم بودند...حالا شماها خودتون روتکون بدید باخودتون امسال چن چندبودید؟

نمیخوام کلیشه ای حرف بزنم بگم ادمهایی که بدکردندبهمون ببخشیم وبادلی بخشنده سراغ سال نوبریم که واقعیت امراینه خیلی ازماها وقتی ازکسی دلمون ضربه ای میخوره شایدببخشیم ولی رد اون ضربه همیشه جاش باقیه ...پس بخشیدن میشه یه حرف که بزبون میادولی یاد ادم نمیره تاوقتی که ادم یاددردبیفته بخشیدن میشه فقط همون حرف سرزبون....اگرچه بابخشیدن هست که ادم رهامیشه ازدرددرون...ولی واقعن بنظرتون ماها اونقدری بزرگ هستیم که حتی بایاداوری اون درد اذیت نشیم ؟

سال 94بارمالی خوبی برام نداشت این یه واقعیت نه تنهابرای من بلکه فکرمیکنم برای خیلی ازمشاغل ازادوکارمندان وکشاورزان بودبطورکلی فراگیر بود...ولی سالی بودکه شادی هایی ریزودرشتی لابلای روزهاش داشت ..واین روزها هرکدوم روزی ازعمرمن وشماها بودوهست ....که گذشت وپرونده این 365روزداره بسته میشه...

سال94برجام وبود وانتخابات که ازهردو سربلند بیرون اومدیم ..درسته که خیلی ازحرفها ودزدی ها رو شد ولی باهمه پنهان کاری های برخی ها بازمردم  ثابت کردندکه نقش اصلی رو دارنددراین مملکت...

تواین 365روزی که گذشت خیلی ارزوها داشتم خیلی تقاضاازخدا داشتم میدونم شماهاهم مثل من بودیدازخدا خواسته های متفاوتی روطلب میکردید حالا برخی زود برخی دیربرخی  اصلن هم جواب نگرفتندوخدا جواب ارزو وحاجتشون روندادکمااینکه خودم یه لیست رنگارنگ براخدا نوشته ام تاالانم اروزدارم برخی هاشون براورده بشه ولی خبری نیست ولی این رومیدونم خدا نه نمیگه خدا جواب ارزوهای همه رومیده منتها با روش وقانون خودش ...فقط باید صبرکرد..

خداروشکرمیکنم که امسال بودم باکمک خیلی ازشمادوستان دیده وندیده یه صبحانه مدارس دیگه .. روزپدرمعلولین ..روزمادر معلولین...دیوارمهربانی..بازارچه لقمه های مهربانی..مسابقه نقاشی کودکان معلول...دیوار مهربانی و...روبرگزارکردیم خداروشکرکه خنده هایی ازته دل بلندشدوشکرکه خدا همراهمون بودمثل همیشه ........

خیلیها امسال ازکنارمون رفتن ورفتنشون دلمون روبدرداورد بطوریکه هنوزتایادمون می افته اون حفره خالی قلبمون دردمیکشه...کسایی رفتندکه باورنداشتیم یهویی غایب بشن ازکنارمون ...وشکرکه خدابهمون توان صبوری داد...

حادثه های مختلفی برای تک تک ماها اتفاق افتادلحظه هایی شایدبرای هرکدوم ازماها پیش اومدکه ارزوکردیم نباشیم ولی گذشتن وما ازشون گذشتیم ..وشکرکه هیجوقت خدا تنهامون نذاشت وتوهرمرحله بهمون توان گذشتن ازسختی هاومشکلات روداد...

خیلی خدایاشکرت هست که بگیم برای این پایان سال..برای هرروز وهرلحظه سالی که داره تموم میشه باس بگیم خداروشکر...وحالا بازاین دم اخری ازخدا میخوام که بازم مثل همیشه همیشه همراه تک تک ماها باشه هرکجای این مملکت که هستیم بازم با همه خوبی ،بدی ها وگناههایی که میکنیم تنهامون نزاره ومهربونی خدا رو توهمه روزهای سال جدید حس کنیم... عیدتونم مبارک .... telegram.me/qapdarya  


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۲۵
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

1- زن ومردبشدت باهم بحث میکردندوارددفترشدن مردگفت نمیفهمم اخه اون دیگه چه خری بوده که همچین فکری روکرده ! دیوارمهربانی چه صیغه ایه؟ کسی بخوادکمک کنه کمک میکنه و..زنش پریدوسط حرفش وگفت توچرا فکرنمیکنی خب شایدکسی فقیر رونشناسه میاداینجامیزاره فقیربرمیداره ..مردوباره گفت هااااااااااا مگه میشه کسی فقیرا رونشناسه ..این کارمسخره ای هست اصلن من میگم اونی که اومده؛ دم بانک این دیوارمهربانی رو راه انداخته مغ نداشته ...وبرای من این حرفها تکراری بود.......

2- پیرمربازنشسته  هست ..بدون مقدمه گفت این دیوارمهربانی کارشماست من چیزی نگفتم همکاری گفت کارخوبیه فرقی نداره کارکی باشه پیرمردگفت این کارای چرندبازی کارهمین هست واشاره کردبه من وگفت هنوز توزندگی نیفتادی که بدونی این کارای چرند نون واب نمیشه میخوای ثواب کنی برو لباس نو بخر بده به نیازمندا...

3- زن خودش ازناحیه پا معلول هست ویه پسربچه داره چندباردیدمش که ردشد تااینکه یه روزصبح اومدبهم گفت ببین خانم توزودمیای سرکار ؟گفتم برا چی ؟گفت توصبح ها زودترمیای منو نگاه کن اندازه من اگه لباس گذاشته بودن برا من بردار...

4- کارمندی تعریف میکرد که صب زوداومده سرکارو زنی باپسربچه ای خواب الودکناردیواربودند زن لباسهایی روبرمیداشت روی سینه پسربچه میذاشت وچندتایی که مطمئن بود اندازه اش هست برداشت دست به بقیه لباس ها نزد وکارمندگفت خوشحالم ازاینکه این دیوارساده واقعن مهربانی میاره.....

5- اقایی تعریف میکردمردی صاحب یک بوتیک لباس، کله صبح که تازه تک وتوک مغازه دارهاوکارمندان می اومدن سرکار تعدادزیادی شلوار لی نو اورده ورو دیوارگذاشته ویساعت بعدهیج اثری ازاونها نبوده ودرادامه حرفش میگفت لامصب  شلوارلی همیشه بازارداره ..

6- ازکنار دیوارمهربانی رد میشدم لباسهایی بشدت کثیف ،کهنه وبعضا پاره دیدم همه روجمع کردم تونایلونی کردم انداختم توسطل اشغال..تودلم گفتم کاش مردم بخشش رویادبگیرندنه اینکه دورانداختنی هاشون روبخشش کنند.....

7- مشتری داشت حساب میکردکه بره درهمین حین مهندسی جوان سرک کشدتودفترو گفت این دیوارمهربانی کارشماست ؟ گفتم مهم نیست کارکی باشه مهم اینکه یه کارخوب فرهنگ سازی بشه... گفت این فرهنگ سازی نمیشه این خودنمایی شماست نشون میده که شمامیخوای پز بدی بگی من خوبم ..اون حرف میزد مشتری رفت وسط حرفش پریدم وگفتم اقا شما اینکارروقبول ندارد دلیلی نداره هرچی ازدهنتون درمیادبگید خوب وبدمن به شماربطی نداره ...گفت براتون متاسفم که شعوروعقل نداری ورفت بهمین سادگی ...ومن تودلم بخودم گفتم  دختراگه اشکت دربیاد خری....

8- طرفای یازده شب بود ریس بهم زنگ زد با خوشحالی گفت نمیدونی الان ازکناردیوارمهربانی رد شدم 8-9نفرخانم واقا داشتن لباس میذاشتن باورت نمیشه مردم خوب استقبال کردند...خندیدم ....

9- زن میخوادکه برای پسرنه ساله اش شلواربخره ازکناردیواررد میشن زن میگه این لباسهاچرااینجااویزون هستن؟پسرک با همون سواداندکش میخونه نیازی داری بردارنیازنداری بزار...زن میگه یعنی مفتی هستن ؟برداریم ؟پسرمیگه اره ننه برداریم چرا پول بدیم همینجاگذاشتن تازه نوشتن نیازداری بردار...زن ازبین لباسهایی که اونجابودن برا پسرش برمیداره چندروزی میگذره زن دچارعذاب وجدان میشه که نکنه کارش اشتباه بوده ولباس ها حرام باشن ازیکی سئواب میپرسه که لباس برداشتنش حرامه یا حلال ...

10- بارها گفتم وقتی توشهرکوچیکی بخوای یک کاررو فرهنگ سازی کنی مشکلات خیلی زیادی پیش میادوسختی داره  ولی بعدش راه برای بقیه هموارمیشه مهم اون فرهنگ سازی اولیه هست که بتونه خوب جابیفته ..مثلا بعدازسه سال بازارچه لقمه های مهربانی امسال شاهدیه بازارچه غذای دیگه بودیم درسته کاستی هایی داشت ولی مهم اینکه یک فرهنگ خوب پایه گذاری شده حالا هرچه قدرازاین فرهنگ خوب تقلیدبشه خوبه وماندگاره چراکه اصل یک هدف نیک هست ...امیدوارم که دیوارمهربانی درهرروستای نه تنها شهرستان ما بلکه درهمه روستاهای وشهرهای ایران راه بیفته ...والبته مردم  لباسهای غیرقابل استفاده رونذارن بلکه بخشش کنند...

شاید روا نبودکه ازدیوارمهربانی بنویسم ولی ماجراهای زیادی داشت و داره ودوستانی اصراربرنوشتن ماجراهاش داشتن ...برا اینکه بدقول نشم امشب براتون نوشتمش واخرین پست سال 94رو فرداشب مینویسم ممنونم ازنظرات خوبتون که درکانال دریای کویربرام مینویسید ...

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت...  telegram.me/qapdarya  

 


http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Naghl-Ghol14/351576_521.jpg

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۷
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

داریم حرف ازعید میزنیم وخرید عید ....به ننه خدیجه گفتم : تصمیمی برای خرید عید داری ؟ خندید پرصدا اما تلخ ......گفت : مسخره میکنی  ؟ خرید عید چیه ؟گفت: قدیما برای عید گاهی یه چاروقی ..پیراهنی میخریدم اما به دختریت قسم یادم نیست چندساله که با همین لباس ها سر میکنم پول اب وبرق ندارم  چطور برم خرید عید کنم ..

گفتم : یارانه ات ؟ ..مستعمری بهزیستی که برا زینب میدن اون چی ؟ تلخ گفت : مستعمری که بعضی وقتا 40-50تومن میدن بعضی وقتا هم نمیدن خرج دعوا دکترش هم نمیشه ..بارانه پول اب بدیم یا برق بدیم ..یه پول بی خیر وبرکتی هم هست که اصلا فایده نداره ... ندهند بهتره .......

زینب دخترمعلول که ازمن هم بزرگتره ....با چشمهایی که معصومند وپراز پاکی ..با همون زبون الکن میخواد بهم بگه که دوست داره لباسی سبز داشته باشه با گلهای خوشگل .......

زینب میخواد خوشگل بشه ...میخواد گلی بزنه روموهاش ...میخواد به مادرش بگم براش فرق باز نکنه ...موهاش رو نبافه ...زینب میخواد شبیه اون زنه خوشگل تو تلویزیون(م.ا.ه.وا.ره) خونه حاجی مراد باشه ...

زینب دلش میخواد زنانگی کنه ...دلش میخواد غذای باکلاس بخوره  ..مثل تواون فیلم ....زینب دلش میخواد برقصه ..بدوه ..خوشحال باشه ..سوارماشین پراید بشه ..وبره شهر ..از بالای ماشین سایپای محسنی خوشش نمیاد همش گوسفندا تو ماشین می شاشن...وزینب بوی پشگل گوسفند میگیره .......

زینب خیلی حرف داره ...من وقت ندارم ...ننه خدیجه هم حوصله حرف زدن زینب رو نداره ...زینب خاموش میشه خودش هم خسته شده ....هرسه تامون خسته ایم .....خسته ازخیلی دردها ..وشاید خسته از زن بودنمون...

ومن معتقدم ماه اسقندبرای زنهای ایرونی یه حس دپرسی همراه داره یه دلتنگی ویه افسردگی ..چراکه باحجم  انبوه کارهای نکرده وفشارزیاد ذهنی مواجه میشن که حس خستگی شدید وتموم شدن زمان رودارند فقط میخواند این مرحله بگذره ...

گاهی فک میکنم ماه اسفند برای زنها بحران افسردگی سن وذهن خسته اس ..تواین ماه با هجمه کارهای مختلفی که زنها دارند خسته اند نه تنها جسمشون بلکه ذهنشون ...وبسیاری اززنها فقط میخوان اسفندبگذره ..واین روزها همه هرها پراززنانی هست که سخت درتکاپو هستندو میدوندبرای فرزند برای شوهر برای پدریا مادروخواهربرادر.برای همه میدوند جز خودشان ....

راستی ...درسته عید بهونه ای هست برای تازه شدن ...ولی دلیلی بر نو پوشیدن نیست لباس هیجوقت نباس برا ادم مهم باشه ...چه معنی داره ادم بشینه ازخریدهای انچنانی عیدش تعریف کنه ...خب ادم میتونه هروقت که بخوادولازم هست برا خودش خرید کنه نه صرفا برا عید ... تواین روزای اخرسال بیاید یادمون باشه هستن کسایی که لباس نو ندارن ..حالا بزرگترها شاید عادت دارن ولی جلو کودکان نگید ازخریدهاتون ...یخورده فکراون دسته ازادمهایی رو کنید که عید براشون معنی نداره ...حالا بهزاردلیل ..تواین روزا بفکر همه مردم باشیم همه مردم.......

روزمادر11فروردین هست ولی برنامه تقدیرازمادران معلول روتا اخرسال برگزارمیکنیم به همون روال قدیمی دوستان هرکسی خواست دراین امر خیروخداپسندانه شرکت کنه میتونه ازطریق وبلاگم وتلگرام وبلاگ باهام درتماس باشه ...

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت...telegram.me/qapdarya  


http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Naghl-Ghol14/351589_690.jpg


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۱
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

داشتم حرف میزدم درمورد اتلاف وقت وزمان ..گفتم میدونی چقد وقت رو ما ایرونی ها ودرکل میشه گفت جهان سومی ها تلف میکنیم ..توصف های مختلف منتظر وامیسیم حالا اگه کسی هم کتابی دسش باشه وبخونه یه گیر بهش میدم ..چقد حوصله داری ..کجای کاری ...چیزی میفهمی که الان داری میخونی... درعوض خودمون یا هی تو خیالاتمون غوطه ور میشیم یا اینکه این پاواون پا میکنیم که زمان زودتربگذره نهایتش هم اس بازی ویا بازی با تبلت وگوشی میکنیم ...غافل ازاینکه وقت ادمی ..همون گذران عمر ادمی هست ..نباید هدرش داد.......

گفت راست هم میگی ولی یه چیز رو درنظر گرفتی چقد ازما ادما وقتمون رو تو دستشویی هدر می دیم ؟ میخندم ..میگه نخند جدی فکر کن ..چقد ازما ادمها وقتمون رو روزانه تو مستراح ها ازدست میدیم ...حالا بعضی جاها که باید برا رفتن دستشویی هم توصف باشی یه طرف ...تازه بعضی وقتها هم باید کلی بگری ووقت تلف کنی که بتونی یه دستشویی پیدا کنی....

میخندم ..میگه دقت کردی دستشویی یه جای امنی هم هست ؟ ..ابرو میندازم بالا ...میگه اره والا ..دقت کن ..دستشویی همیشه یه جایگاه امنی هست که ادم اونجا امنیت داره ..ولی لامصب هیج جا مثل دستشویی خود ادم نمیشه ...وقتی که ازفشار داری بخودت میپیچی ...وتو دستشویی خونه خودت خودت روخلاص میکنی وراحت میشی انگاری بهشت نصیبت شده ..به قهقهه زدن میافتم ..میگه کووووووووفت جوری میخنده انگاری که خودش دستشویی نمیره ........

بعد لبخندمیزنه ومیگه میدونی من بچه بودم فکر میکردم ادمای معروف مثلا هنرپیشه ها ..اونایی که ریس هستن وتو تلویزیون نشونشون میدن ازاونا ...خلاصه ادمای باکلاس دستشویی نمیرن ..همچنان میخندم ...میگه دقت کردی تو همین کشورخودمون برا دستشویی رفتن باید حجب حیا داشته باشیم ..اصلا توفیلمهای ایرونی دیدی خانوما برن دستشویی ؟...همون اقایون هم که میرن دیدی فقط میرن دستاشون رو میشورن ...

میگم پ ن پ میخوای موقع انجام کارنشون بده ومیخندم ..میگه نه اونجور حال بهم زنه ..ولی خب حداقل داخل دستشویی رو باید نشون بده اون سنگش ...اون توالت فرنگی خلاصه هرچی که هست ...میگه دستشویی یکی از چیزهایی هست که همیشه توایران وهمه دنیا بوده ولی توایران خودمون خیلی بزرگش کردن بقول خودت رفته جزو حرفای ممنوعه .....میگه اصلا چرا راه دوربریم همین خودمون ...وقتی که میخوایم بریم جایی حالا برا دستشویی یا وضو گرفتن ..اگه مرد باشه ازخیر دستشویی میگذریم ...چون رومون نمیشه ..

میگم چرا حالا دستشویی برات اینقد مهم شده ؟ میگه دستشویی یکی ازچیزهایی هست که همیشه مظلوم واقع شده ...تازه دقت کردی تو دستشویی جواب همه معماها هم یادت میاد ..فکرهای ابتکاری  به ذهن ادم میرسه ..کلی ایده ونقشه قشنگ به ذهن ادم میرسه ..اصلا ببین تازه توهمین اسلام هم اینقد دستشویی مهمه که گفتن یک قاضی باید کنار اتاق قضاوتش حتما دستشویی باشه ..اخه نباید با مث/انه پر قضاوت کرد تاثیر منفی داره ......

میگه ..اون جوک روهم شنیدی که یه پیرمرد 80ساله میلیارد برنده میشه بعد همش رو دستشویی میسازه تو شهرشون میگن چرا اینکاررو کردی میگه پولی که اخرعمری بدست بیاد باید توش ر/ی /د...میخندم ..میگه البته اون پیرمرد خارجی بوده اگه ایرونی بود که تا الان شونصد تا دختر رو بزنی گرفته بود ..میگم خب حرف دستشویی تموم شد ..میگه اووووووف دستشویی  خودش یه دنیا حرف ..درسته که میگن یکی ازکثیف ترین وپرمیکروب ترین جاها هست ولی برخی خونه ها دستشویی هاشون روکه میبینی اندازه یه خونه 75متری هست تازه  کلی فرش  ودکوراسیون هم داره ......

میگه ببین وقتی میری توخونه اول باس یه نگاه به سرویس بهداشتی اون کرد اگه سرویس بهداشتی روبراهی داشت معلومه که صابخونه ادم رله ای هست درغیراینصورت مطمئن باش طرف هیج پخی نیس..میگم اینجوری نگو ..ادما روکه دستشویی مقایسه نمیکنن ...میگه نه اتفاقا این حرف من خودش یه نظریه هست ..دستشویی یا بقول برخی ها اتاق فکر برا خودش اهمیت ودرجه ای داره ..الکی وکشکی که نیس بی خیالش شد ...جزو یکی از ارکان اصلی یه خونه هستش.. امنیت ترین نقطه برای هرکدوم ازاعضای خونه که اونجا راحت هستن  هست .. میخندم ..

میگه نخند اینا روبهت گفتم که اخرسالی یادت باشه یدفعه هم درمورد دستشویی بنویسی که توجامعه ما لای پرده هست حتی اقایون هم روشون نمیشه درمورد دستشویی حرف بزنن ولی یکی ازموارد ونیازهای اصلی هرادم هست ..توهم یادت باشه که دستشویی رو دست کم نگیری توخونه ..اصلا درنظربگیر چرا میگن هیج جا خونه ادم نمیشه 50درصدش بخاطر همون دستشویی خونه هست ....که ادم بدون ترس واهمه ای کارش رو انجام میده هرچقد دوس داره زمانش رو زیاد وکم میکنه .....دست کم نگیر دستشویی مهمه ..سری تکون دادم با خنده گفتم اره والا مهمه ......

روزمادر11فروردین هست ولی برنامه تقدیرازمادران معلول روتا اخرسال برگزارمیکنیم به همون روال قدیمی دوستان هرکسی خواست دراین امر خیروخداپسندانه شرکت کنه میتونه ازطریق وبلاگم وتلگرام وبلاگ باهام درتماس باشه ...

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت...telegram.me/qapdarya        

http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Naghl-Ghol15/372279_582.jpg


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۴۱
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

..مردها دنیای متفاوتی دارن ودرکناردنیای ساده ای که دارند بی خیالی هم دارند اما زنها پیچیده هستند با هزاران هزار مسئله وفکر درگیرند...وتازه اسفندکه میشه زنها تقریبا تعدادزیادی از زنها ازخودشون میپرسن سال تموم شد چیکارکردیم عمرمون رفت برای خودشون تابلو ایست میسازن اما  بازدغدغه دیگه ای دارند که گاهی موجب افسردگی زنها میشه وگاهی تابلو ایستی که ساختن یادشون میره ...

اسفندماه که میشه زن ودخترجوون وپیر همه سرشون شلوغ میشه خونه تکونی هم جزو کارهایی هست که همه رودرگیرمیکنه یعنی نمیشه ازش بگذری و بی خیالش بشی وزنها که خونه تکونی روارثیه مادران وزنهای گذشته میدونند ودرمقابلش احساس وظیفه شناسی دارند باید بشورند بسابند وغصه بخورن فلان اتاق تمییزنشده ،فلان جای خونه نامرتبه ...پردها خوب سفید نشدن و....غافل ازاینکه بااین هجمه یهویی کارها فقط وفقط خودشون روخسته میکنند وتن خودشون روبیمارمیکنند...

میدونیدیکی ازدلایلی که خانمها زودترازاقایون پیرمیشن همین خونه تکونی واسترس اسفند برای خانمهای ایرانی هست ویه نکته دیگه اینکه اسفندماه که میتونه یکی ازبهترین ماههای سال باشه برای خانمها ولی ماه پرازاسترس ،نگرانی وفکروخیالهای گوناگون برای خانمهاست چراکه خانمها تواین ماه بشدت ذهنشون مشغوله به همه چیز فکرمیکنن الا به خودشون ...

حالا دراین بین اگه اقایون بهشون بگن که بیخیال اینهمه استرس وفکرباشه ولی نمیتونه چراکه از حرفهای زری خانم وشمسی خانم و...میترسه ...وخانمهایی که مادرهستند تقریبا اکثریت این خانمها توی اسفندماه اولویت اول خریدعیدبرای بچه ها بعدشوهر وتازه روزهای اخرعید یادشون میافته که خودشون هم هستنند وتنها کاری که برای خودشون کردند رفتن به ارایشگاه بوده  وبقول معروف اومدن عید روازموهای زرد خانمها حس میشه کرد واین پروسه هرسال داره تکرارمیشه ..گرچه هرسال تعداداندکی ازخانمها برای تابلو ایست که براخودشون میزارن احترام قائل میشند ودست ازدویدن واسترس های اسفند میکشند وبخودشون  فرصت میدن که ارامش جسم وروح روبدست بیارن ...

ولی واقعیت جامعه ما اینه که زنها هی میدوند بی وقفه درحال دویدن هستند مهم نیست که شاغل باشندیاخونه دار ،مجردباشندیا متاهل میدوند وماه اسفند این دویدن ها وخودشون روندیدن زیادتر میشه غافل ازاینکه اسفندپرازشگرفی وتازگی هایی هست که مختص خودشه وبایدتوااین ماه با جسم وذهنی اماده بسراغ سال نو رفت نه باتنی خسته وپر دردازبدو بدو های زندگی ...

امروزروز جهانی خشونت علیه زنان هست ولی بایدیه طوردیگه نگاه کنیم مازنها خودمون بخودمون چقدر ظلم میکنیم ؟ خشونت وظلم پنهانی که زنها نثارخودشون میکنند رو ببینیم درسته خشونت کتک زدن تنها نیست ..خشونت تنها  نگاه خشمگین یا تعصب های سخت ودردناک مردان یا خنده رو جرم کردندبرای زنها نیست نوع دیگه ای ازخشونت روخودزنها رواج میدیم بخودمون توجه نکردن ،برای خودمون ارزش واهمیت قائل نشدن ، سکوت کردن دربرابر نظریات مخالفمون، حرف نزدن برای خواسته امون ومهمترازهمه شاید خودرو فراموش کردن واولویتی برای خود قائل نشدن ...

البته اینم بگم که گاهی فک میکنم خیلی خنده داره  تواین جامعه پرمدعای جهان سوم حرف از جهانی بودن بزنیم جایی که زن بودن واهمیت به زن درحرفهاست و درعمل وواقعیت زنها محصور غرور ومردسالاری اقایون هستند سنت های ما ازقدیم  زن رو فرمانبر ومظلوم نشون دادندواین درخفقان گرفتن زنها نسل به نسل سینه به سینه ازمادرها به دخترها منتقل شده وقلدری ازپدرها به پسرها ...شایدپیدابشه  گاه بیگاه افرادی که ازاین قاعده مستثنی باشند ولی اکثریت براقلیت هستند ...

شایدمشکل ازما خود زنهاست که عادت کردیم عزت نفس مون رو ..غرورمون رو ..ونجابتمون رو با سکوتمون نشون بدیم ...برای اینکه عشق ودوست داشتنمون روبه همسرمون نشون بدیم چشممون روبه روی همه هوس بازی های او ببندیم ...همیشه یه نقاب به چهره داشته باشیم وخودمون روخوشبخت وعاری ازهرگونه دردی نشون بدیم غافل ازاینکه درپس چهره برخی اززنان مثلا؛ مدرن ..تحصیلکرده ..شاغل ..نقابی ازخوشبختی هست .....

بازهم نمیتونم منکراین درد باشم که تنها مردها مقصرنیستند ماخودزنها هم مقصرهستیم که خودمون رو به خاموشی زدیم وبا نقابی ازخوشبختی دروغین بیخیال همه ازادی ها ..ارزش ها ..واحترام هایی میشیم که حقمونه ...ما خودمون درحق خودمون ظلم میکنیم ..سکوت میکنیم وسکوت ..وقتی به زنهای ایرانی فکر میکنم که اکثریتمون بنوع های مختلف درحیس هستیم ..زندانی سکوتمون ..زندانی بغض های پنهانمون ....زندانی رفتارهای برخی ازمردان جامعه امون ..زندانی  باید ونباید های که همیشه مثل حصاری دورمون هست ...وبا همه اینها حرصم  رو با بغضم قورت میدم و بخودم میگم: لعنتی لعنتی...... لعنتی..  بی خیال باش.. وخودت از رنانگی و زن بودنت لذت ببر....

روزمادر11فروردین هست ولی برنامه تقدیرازمادران معلول روتا اخرسال برگزارمیکنیم به همون روال قدیمی دوستان هرکسی خواست دراین امر خیروخداپسندانه شرکت کنه میتونه ازطریق وبلاگم وتلگرام وبلاگ باهام درتماس باشه ...

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت...  telegram.me/qapdarya


http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Naghl-Ghol15/370361_187.jpg


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۸
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

 داشتم فکر میکردم ما ایرونی ها برا ابراز محبت کردن کم رو هستیم ...دقت کردین تواین گونه روابط؟!....حالا اگه دوجنس مخالف باشن چندوقت اول ابرازمحبت میکنندو بعدازمدتی دیگه میذارن کنار...وتقریبا میشه گفت اکثریت خونواده ها ......به همین منواله ...

واژه دوستت دارم ..رو کم بکارمیبریم بیشتراوقات هم بصورت نوشته یا اس استفاده میکنیم رودررو به هم  همدیگه ابراز محبت وصمیمیت نمیکنیم وحتی گاها با الفاظ کلمات رکیک دوست داشتن خودمون رو برزبون میاریم .....

اینکه افراد متقابلمون رو حالا فرقی نداره ازخونواده باشن یا دوست واشنا با الفاظ محبت امیز و ابرازمحبت اشکارا بیان کنیم خیلی تاثیر مثبتی رو زندگیمون میذاره هم گوینده وهم مخاطب....

ولی ما ایرونی ها خیلی کم ازاین الفاظ استفاده میکنیم  انگاری که همش شرم داریم ویا خجالت میکشیم .....حالا زن ودخترا اگه بخوان که ازاین الفاظ نسبت به یه همکار یا اشنای مرد بگن که واویلا ..متهم به وقیحی ..پررویی ..بی حیایی و.........میشن .....

اخرسال هم که میشه برا همدیگه اس میفرستیم اگه بدی دیدی بیخش سال نومیاد وازاین حرفا ...ولی سال نوهم که میاد بازم همون ادم قبلی میشیم .....این ابراز محبت رو همیشه مخفی نگه میداریم ...

رفتارها و کارهامون شاید نشون دهنده این باشه که به مخاطبمون علاقه داریم ولی گفتنش رو نمیگیم ..وزیبایی این علاقه مندی حالا فرقی نداره طرف مقابلت کی باشه به همین ابرازکردنه ...که ماایرونی جماعت توش لنگ میزنیم .....

البته شاید بشه گفت برا اینه که ما ایرونی ها اون خط فاصله بین دوستی وعاشقی رو گم کردیم این دورو یکی میدونیم ....همه دوستی ها رو به عاشقی تعبیر میکنیم ....

چقدخوبه این روزهای اخرسال رو تصمیم بگیریم که تحولی رو توخودمون ایجادکنیم سعی کنیم دوست داشتمون رو برا دوستامون ..اعضای خونواده مون به زبون بیاریم ...زندگی سریعتراز تصوروخیال ما میگذره ...تا هستیم باید ازاین لذت های کوچیک زندگی لذت ببریم ......

روزمادر11فروردین هست ولی برنامه تقدیرازمادران معلول روتا اخرسال برگزارمیکنیم به همون روال قدیمی دوستان هرکسی خواست دراین امر خیروخداپسندانه شرکت کنه میتونه ازطریق وبلاگم وتلگرام وبلاگ باهام درتماس باشه ...

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت... telegram.me/qapdarya            


http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Naghl-Ghol14/353147_157.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۰۵
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

یه زمانی وقتی زیادی برای دویدن ...برای نظر دادن ..حرف زدن درباره زنها و مظلومیت زنها ..برای اینکه نشون بدم کمترازیک مرد نیستم ...صرف میکردم ..... ولی وسط این دویدن ها یدفعه متوقف شدم ..انگاری یکی تابلو ایست بزنه جلوم ..ومن باشدت بهش برخورد کنم ...این برخورد منو وادارکردکه نگاهی به سالهای پشت سرم بندازم ...من برای چی میدویدم ؟ برای حقوق زنان ؟ برای ازادی بیان خودم ؟ برای اینکه بتونم بااین تلاش های زیاد توزندگیم نشون بدم که من یه بانوی مستقل و همه فن حریفم ؟ ..

یه واقعیت درمورد برخی ازادمها وجودداره ..اونم اینکه وقتی میخوان به هدفی برسن خودشون رویادشون میره ...من میخواستم استقلال داشته باشم بدون اینکه وابسته کسی باشم برای خودم ارزش... احترام وتوجه والبته استقلال مالی بدست بیارم ...وبدست هم اوردم سخت کارکردم ...بنظربرخی ها کارمن شاید ساده ترین کارباشه یه کارپشت میز نشینی و ساده ... ولی وقتی تویه محیط کوچیم شهرستانی باشی با یه تحول جدید بنام دنیای مجازی ...خیلی سخته بتونی با افرادی کارکنی که توهضم اسکن کردن  عکس موندن ..دیگه حرف از دنیای مجازی ودهکده کوچک جهانی حرف بزنی ....

من ایست کردم  وبه سالهایی که گذروندم فکرکردم ..سالهایی که تومقطع های مختلف نظرات مختلفی برای زندگی داشتم ..یه برهه زمانی ازدواج رو راه حل خوشبختی میدونستم ..یه برهه زمانی پول رو دلیل همه خوشبختی میدونستم...اما راستش خوشبختی و زندگی خوب هیجکدوم ازاینها نبود ...

خود روشناختن ...وبخودمون رسیدن، مهمترین چیز برای لذت بردن اززندگی وخوشبختی هست ....توجامعه ای که الان هستیم تقریبا اکثرمون  ...فرقی نداره زن یا مرد .. همیشه درحال دویدن هستیم درحال جمع جور کردن گره های زندگی ...وای فلان قسط عقب افتاد...فلانی سرویس طلاش رو عوض کرده ...صب ساعت 7مث همیشه باس اداره باشم ..بچه هام  شام چی بدم بخورن فردا نهارچی درست کنم ...برا تولدفلانی کادو چی بگیرم ...فلانی بهش مدیریت دادن ...مرتیکه لایقش نبود من بایدمدیرمیشدم وووو...............وهی این رویه تکرارمیشه ....

تواسفندکه میشه تازه یادمون می افته ای دادبرمن ...سال تموم شد چیکار کردیم چیکار نکردیم ؟ هیجی اززندگی نفهمیدیم همش همینجوری گذشت ..و....... مردها بنابرنوع ازادی که دارن وصدالبته نوع ژن بیخیالی که تو وجودشون هست بیشتراززنها بفکرخودشون هستند ..ولی زنها نه ..زنها همیشه نگرانند همیشه درحال دویدن هستن ...انگاری تواین جامعه جهان سومی ما باید برای هرزن یه تابلو ایست بزنند که همه متوقف بشن وایسن و بخودشون نگاه کنند ببینند برای خودشون چیکارکردند ؟ ...

برای هرزن فرقی نداره تحصیلکرده یا بیسواد ،پیریاجوان باید یه تابلو ایست باشه که به ایسته به خودش نگاه کنه وبه میراثی که اززنهای گذشته سرزمینش بهش رسیده اینکه چقدر دراین میراث دست برده شده وچقدر بهش وابسته هست یا نیست ..مردها دنیای متفاوتی دارن ودرکناردنیای ساده ای که دارند بی خیالی هم دارند اما زنها پیچیده هستند با هزاران هزار مسئله وفکر درگیرند...وتازه اسفندکه میشه زنها تقریبا تعدادزیادی از زنها ازخودشون میپرسن سال تموم شد چیکارکردیم عمرمون رفت برای خودشون تابلو ایست میسازن اما  بازدغدغه دیگه ای دارند که گاهی موجب افسردگی زنها میشه وگاهی تابلو ایستی که ساختن یادشون میره ...(زیادشدبقیه اش چن روزدیگه)

روزمادر11فروردین هست ولی برنامه تقدیرازمادران معلول روتا اخرسال برگزارمیکنیم به همون روال قدیمی دوستان هرکسی خواست دراین امر خیروخداپسندانه شرکت کنه میتونه ازطریق وبلاگم وتلگرام وبلاگ باهام درتماس باشه ...

درسته تعریفی نمینویسم ولی کانال تلگرامی وبلاگم به ادرس ( telegram.me/qapdarya ) هست که اونجا کوتاه هم مینویسم دوست داشتیدسربزنید

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت...


http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Naghl-Ghol14/351574_487.jpg


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۸
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

ودیشب بعدازاینکه خیالم راحت شد کاندیدموردنظرم انتخاب شد رفتم توحیاط ..اسمون کبود وتیره، بادخنکی می اومدنگاهم به اسمون بودکه نم نم باران شروع به بارش کرد حسی پراز شکرخدا شدم وزیرلب زمزمه کردم ....

یک شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت

 

سال84بودیه دوهفته نامه دانش اموزی رواداره میکردم که بااینکه کپی ازش میگرفتیم ولی بازارخوبی داشت یه مطلب درموردهاشمی رفسنجانی واحمدی نژاد نوشته بودم ازپیرانقلاب گفته بودم وعدم تجربه احمدی نزاد ولی خب سردبیراون دوهفته نامه نذاشت چاپ بشه ..سال 88دیگه وبلاگ نویس بودم از حماسه سبز نوشتم از حق مردم ..که با فیلترشدن پیاپی وبلاگم ومدتی بعد با ردی ازپوتین ظلم که درذهنم خاطره بست ترسیدم و وطن دوستی ام  جاش رو به این جمله دادهرکی شاه شد مارعیت ....

سال 92 با یک باور به انتخابات نگاه کردم باور یک حس خوب که مردم این جامعه خستگی رو فراموش میکنند اینکه دیگرمردم دنیا من ایرانی رو ، به چشم یک عقب مانده جهان سومی نگاه نمیکنند وقتی که در94 توافق حاصل شد نه تنها من بلکه نیمی بیشترازاین مردم به این باوررسیدند که رای دوسال پیششون به عقلانیت درست بوده ...بماندکه مامردم جوک ها ساختیم وحرفها زدیم ...

 

وبازانتخابات امسال به باور دیگه ای رسیدم که باید رای داد وجزو موج زنده مردم این جامعه شد برای مخالفت یا موافقت باید رای داد وباهمه قلع قمه کردن افراد وردصلاحیت کردن های فله ای؛ مردم اشنا وغریب این جامعه باهمون باور دوسال پیش انتخاباتی رو برگزارکردند که درراستای باور یک شعور اجتماعی  بافرهنگی چندهزارساله بود ورای دادن به لیستی که امید اسم گرفته بود

وامیدی که دردل اکثریت مردم این جامعه هست ..

 

نمیخوام بگم چون اصلاح طلبها رای اوردن مملکت  گل وبلبل میشه میخوام بگم این پیروزی حق مردم خسته ایران هست حق یک انسان اریایی هست چراکه دیگه همه، افرادی روبعنوان نماینده میخوان که بامنطق حرف بزنه فحش نده ،پول رشوه نگیره ،به وزیرمملکت احترام بگذاره ودرمجلسی که بایداز حق تک تک مردم این سرزمین دفاع کنه چرت نزنه ،تهدیدبه قتل نکنه یه ریس جمهور توهین نکنه ومهمترازهمه به شعور مردم توهین نکنه ...

 

نماینده ای میخوایم که اگرکاری برای شهرمون نمیکنه چوب لای چرخ ریس جمهورمون نذاره همراه وهمگام دولت باشه عاقلانه حرف بزنه وسوادوبینش خوبی داشته باشه ...

تبریک این پیروزی باهمه سختی هاش تقدیم تک تک مردمان این کشورمیشه هم برای اونهایی که کاندیدموردنظرشون رای اورده وهم برای اونایی که کاندیدموردنظرشون رای نیاورده چراکه همه باهم  دراین پیروزی بنوعی دست داشتند...

 

درگوشی 1: خوشحالم که برخی ازنامزدهای انتخاباتی تونستن قشرجوان رو بیشتربخودشون جذب کنند و مهمترازهمه حس خوب وحدت همشهری گری رو تقویت کنند لازمه که تشکرکنم ازاین نامزدهای انتخاباتی عزیزوفهیم ...

 

درگوشی2: درهرانتخاباتی بحث وحرف اختلاف سلیقه هست این چاشنی انتخابات هست اگه ازاین بحث هاوحرفها نباشه که انتخابات مزه نداره ولی بشرطی که احترام متقابل وجودداشته باشه امیدوارم طرفداران هر کاندیدا  حرمت بین هم رو رعایت کنند بقولی هرحرف وحدیثی تموم میشه ولی دوستی ویک خاطره می مونه ...

 

درگوشی 3: یک هفته ای که ننوشتم هم درگیربودم هم بلاگفا مشکل داشت...ودرجواب دوستان وانتخاب کاندیدموردنظرم که خیلی ازدوستان گیرداده بودن چرا غیرهمشهری ؟ بایدبگم وقتی حرف ازیک جناح میشه وهمراهی دولت، مایی که دریک جبهه کنارهم هستیم باید به تصمیم جمعی که جناح گرفته احترام بگذاریم مکمل اتحادباشیم ..

 

وفارغ از هرگونه جناح وحزب بازی باید بگم جناب دکتر ؛ قبل ازپیروزی دراین میدان پیروز میدان معرفت ومهربانی شده که فرزندان تحصیلکرده ، پزشک و متعهد تربیت کرده که قبل ازاینکه بحث انتخاباتی باشه بامهربانی وبا انسایت بصورت رایگان علم دانشی روکه یادگرفته ان درکسوت یک پزشک ،درخدمت محرمین روستاهای بسیاری  بکارگرفته اند ...ودراین جامعه مهربانی کردن بی هیج چشمداشتی هنری انسانیست ...

درسته تعریفی نمینویسم ولی کانال تلگرامی وبلاگم به ادرس ( telegram.me/qapdarya ) هست که اونجا کوتاه هم مینویسم دوست داشتیدسربزنید

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت..


http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Naghl-Ghol15/370354_600.jpg


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۲۰
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

این روزها حال وهوای همه شهرهای ایران وی انتخابات به خودش گرفته گروههای سیاسی، احزاب همه درتکاپوی تبلیغات کاندیدای موردنظرخودشون هستند وقت انتخابات مامردم به دو دسته تقسیم میشیم یه دسته که میرن وبه یه کاندید که موردنظرشون هست رای میدن حالا ازهرجناح وحزبی که هست یه دسته هم هستند که میگن رای نمیدیم شناسنامه امون روخراب نمیکنیم ،اصلن چرا رای بدیم ..

حرف من بااین دسته دومی هاست که رای نمیدن بببینید یه عده ازمردم ما همیشه هستند توراهپیمایی توهمایش های مختلف تو استقبال از مقامات ارشد مملکت ،تو صف هرچیزی که کوپنی باشه یا باکارت ملی بدن (کاری نداره که چه میزان تحصیلات داشته باشند یا کارمند ومسئول باشند یانباشند  شمادرنظربگیرید یه عده ادم معمولی) که  همیشه درصحنه حضوردارند نه بحث های قلمبه سلمبه میزنند نه پزروشنفکری دارند ونه اینکه جناح یا حزبی رودرست ودرمون میشناسند ولی میان ورای میدن ودقیقا اینها افرادی هستند که بدون اینکه حرفی بزنند افراد رومنتخب و راهی مجلس یا ریس جمهور میکنند ....

اون عده از ادمهایی که میگن رای نمیدیم برای خودشون دلایل مختلفی رومیارن اینکه فرد خوب موردنظرمون کاندید نیست یااینکه فردموردنظر ما که رای نمیاره یااینکه همه شون سرته یه کرباسند همه دنبال مقام ومنصب وپول هستند .....ولی بایدازاین منظرنگاه کنیم که رای ندادن کاری روازپیش نمیبره رای ندادن یعنی درمقابل خواسته امون درمورد مخالفتمون سکوت میکنیم

انتخابات چهارسالی یه مرتبه توکشورمون برگزارمیشه خب ازفیلترهای مختلفی هم رد میشه واگرما کسی روهم قبول نداشته باشیم بازم میتونیم بین بد وبدتر حداقل بد روانتخاب کنیم  واگه ماهایی که دم از جناح بازی و قوی بودن پشت  کاندیدهایی حرف میزنیم رای ندیم خب معمولا همون کاندیدای بدتر با همون رای اندک مردمی که همیشه درسطح جامعه هستند وازقضا ادمهای معمولی این جامعه هستند انتخاب میشن چراکه چیزی که این وسط مهمه اون رای هایی هست که درصندوق ریخته میشه ..

خب ماهایی که نمیخوایم رای بدیم حالا بشینیم دکارت بخونیم وازنیجه حرف بزنیم واسپرسو بخوریم واه وناله سربدیم هیج فایده ای نداره چرا که ما تعیین کننده نبودیم اندازه همون حرفایی که میزنیم نتونستیم کاری کنیم ...

حالا بعضی هاهم این وسط میگن سرته ویه کرباسن ولی اگرکمی دقت کنیم میبینم که خوب هایی هستند که درعمل خودشون رونشون میدن مثل دکترظریف که به عمل نشون دادیک سیاستمدار ایرانی قوی هست ...

بایداین تغییر رو قبول کنیم ورای ندادن واظهارنظرهای ناامیدانه رو کناربزاریم برای احترام به عقایدخودمون، به اینکه هررای که درصندوق انداخته میشه تاثیرگذارهست توانتخابات شرکت کنیم توهردو انتخابات شرکت کنیم بلکه بتونیم افرادبهتری روجایگزین کنیم حتی اگه بدهم بود بهترازبدتر هست ...

بنظرم لازمه که تواین اسفندقبل ازخونه تکونی ذهنمون روتکونی بدیم ازافکاروعقاید سنتی وقدیمی دس برداریم وکاسانی روانتخاب کنیم که بفکر مردم باشند کسانی که میتونند همراه دولت باشند وبرای مردم کارکنند کاری نداشته باشیم که فلان کاندید پسرخاله فلان دوستمونه یا پسرفلانی هست یا نمازشب میخونه یاخوش اخلاقه و......... نگاه کنیم به اینکه چقدر مردمی هست ومیفهمه دردمردم رو ...به اونی که عقلمون میگه رای بدیم ......

(دوستانی بااینکه میدونند من ازکدوم جناح هستم البته من نه سوادسیاسی دارم نه قدرت سیاسی رو ولی ازم درباره کاندیدموردنظرم روپرسیدن باید بگم من تبلیغ اونی رومیکنم که یه پول قلمبه بهم بده اخرسالی ازشرمشکلات مالی راحت بشم کمپین حمایتی ازش راه میندازم توووووووووووووووپ هههههههههه اره عزیزبرادر پول پوله که حلال مشکلاته هههههه) ...

درسته تعریفی نمینویسم ولی کانال تلگرامی وبلاگم به ادرس ( telegram.me/qapdarya ) هست که اونجا کوتاه هم مینویسم دوست داشتیدسربزنید

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت..


http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Naghl-Ghol15/370351_461.jpg


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۱۱
دریا