دریای کویر

۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است


ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

نوشتن ازهاشمی رفسنجانی برای منی که اهل سیاست نیستم و مهمترازهمه سیاسی نویس نیستم خیلی سخته درحقیقت کارمن نیست ولی حس عجیبی دارم که درباره اون حرف بزنم وازشخصیتی بگم که همه ما مردم ایران ازچن نسل، اون روبعنوان یکی از ستون های اصلی این انقلاب واین جامعه می شناسیم همه ماها از بچگی هامون از زمانی که خودمون روشناختیم واولین های حکومت جمهوری اسلامی ایران روبیاد اوردیم هاشمی رفسنجانی یکی ازاین اولین ها بود ..

درطول سالها ما مردم ایران (نه همه ماها بلکه عده ای ازماها ) که این عده گاهی زیاد وگاهی کم میشدن؛  از این شخصیت حرف زدیم پولدار لقبش دادیم ، بهترین اسب های اصیل ایرانی ..،بهترین صادرات فرش ایرانی ،بهترین ساختمان های ایرانی ، بهترین مکان های تجاری ایرانی ، بهترین زمین های پسته و..و... و... همه رو به اون وخونواده اش نسبت میدادیم هرجا که حرف پروژه عظیم مالی میشد راحت میگفتیم مال رفسنجانی هست ...رفسنجانی خونه اش عینهو قصره ..توخونه اش بیمارستان خصوصی داره ال وبل هست ...

تقریبا اکثریت ما مردم ایران مث همیشه قضاوت کردیم وحرف زدیم از مردی حرف زدیم که یکی از پایه های اصلی این نظام بود مردی که سازندگی رو درایران به پا کرد مردی که همه مردم  ایران در دورترین وصعب العبورترین روستاها هم میشناختنش ..مردی که ریس جمهور این مملکت درسخت ترین وبدترین اوضاع بود مردی که ایرانی رو اباد کرد ...مردی که خیلی هامون دلخوشی ازاون نداشتیم هی براش حرف زدیم متلک ..تیکه ..لقب های گوناگون هرچی دلمون خواست گفتیم ...

وبا گذرزمان عده ای ازما متوجه شدیم که اون مرد؛  یک وطن دوست ویک ایرانی واقعی بود وقتی که پای وطن وامنیت واقتدار جمهوری اسلامی ایران پیش بیاد ازهمه چیزش میگذره برای سربلندی مملکت ومردم کشورش.؛  ..هاشمی دهه 80یک هاشمی دیگه ای ازخودش نشون داد؛  نشون دادکه با مردم وهمراه مردم درهرزمان وموقعیت هست با گذرزمان حرکت میکنه ومطابق تفکرات نسل پیر وجوان همراه وهمسو هست اعتدال رو بین نسل جدید وقدیم ایجاد میکرد ..وحالا باز گذرزمان نشون داد که هاشمی  امیرکبیری دوباره برای این سرزمین بود که کسی نشناخت اون رو ...

گذرزمان نشون داد نه قصر داره نه پارتی بلده نه بیمارستان خصوصی ..بارها وبارها  به جرایم متفاوت وکاذب فرزندانش رودستگیر کردند با اینکه همه میدونستند جرمشون فریاد عدالخواهی بود ولی چون تنش واشوب رو درکشور نمیخواستند  وبرای امنیت این جامعه سکوت کرد و دراین چند سال بارها وبارها طعنه شنید حرف شنید سکوت کرد سکوت کرد وسکوت کرد ونه دربیمارستان خصوصی بلکه دریک بیمارستان عادی مثل یک شهروند معمولی وعادی چشم ازجهان فرو بست ...

ازهاشمی گفتن حرف زیاده ..خیلی زیاد ؛ ولی باید بلد باشی باید اون روبشناسی که بتونی حرف ازمردی بزنی که ستون یک مملکت بود ستون یک نظام بود یک امید ویک نماد ارامش وامنیت بود ..من هاشمی رو بلد نیستم  شاید اگه بیست سال پیش کسی بهم میگفت هاشمی میمیره گریه میکنم بهش میخندیدم وبرام مهم نبود ولی الان ...

گذرزمان نشون داد مردان خوب ونیک ، ارام وبیصدا میرند وبعدازرفتنشون هست که جای خالی یک مرد خوب حس میشه ومن تمام این چن روز وقتی نگاهم به خبرها وتسلیت های رفتن هاشمی رفسنجانی می افته اشک میریزم ..نه تنها برای مردن این مرد بزرگ ..چرا که اون که نمرده بلکه ازاد ورها شده ازبند همه باید نبایدهایی که درشان اون نبود ولی بهش تحمیل میکردند و  ازادی روحش رو دربند کرده بودن؛ و اون با مرگ  ازاد شد ازهمه حصرها ؛  درحقیقت بحال خودم وهمه ایرانیانی اشک میریزم که یتیم شدیم  خانه امن کشورم یکی از بهترین ستون هاش فرو ریخت..

خمینی که وفات کرد بچه ترازاون بودم که بدونم چی شده؛  ولی الان  باهمه وجودم درد تلخی روحس میکنم که برروی جامعه ام ومردم سایه انداخته ..دردی که با گذر زمان همگان بیشتر میفهمند وحسش میکنند ...وقتی خبرفوت هاشمی روشنیدم نوشتم پسته های خندان رفسنجان امشب ارام میگریند باید دوباره بگویم که همه پسته های خندان رفسنجان تا قرن ها بوی درد وطعم حسرتی دارنداز نبودن مردی بنام  علی اکبر هاشمی رفسنجانی ....

درگوشی1: باهمه کم کاری های صدا وسیمای میلی دراین چن سال برای  هاشمی رفسنجانی باز همجواربودن ارامگاه ابدی ایشون باخمینی التیام بخش خیلی ازدردها بود ...وممنون ازهمه کسانی که رفتند وتشیع جنازه بزرگی رو برای این بزرگمرد ایرانی رقم زدند ...

درگوشی2:دوست داشتم بنویسم از اخو ندهایی که اسم اخو نددارند ولی ...ازادمهایی که دلشادازمرگ این بزرگ مرد هستند از.....ولی جرات میخواداین نوع  نوشتن ....شهامت میخوادکه حرف دل روبزبان بیاری ..و من شرمنده ..........

درگوشی3 : سالهای قبل ازدیماه اعلام شروع کاربازارچه غذا رومیکردم امسال وقفه ای پیش اومدازاین پست تا دهه فجر شروع کار بازارچه برای دهه فجر رو اعلام میکنم به امیدخدا همونطورکه هفتمین سال برنامه صبحانه مدارس رو انجام دادیم چهارمین سال برپایی بازارجه مهراریایی به نفع معلولین قطع نخاعی رو شروع میکنیم دوستانی که میخوان سهیم بشن بسم الله ...

یه نکته دیگه اینکه ما 14کودک یتیم داریم که هرکسی میخوادحامی اینها بشه میتونه باهام تماس بگیره مبلغ اولیه کمک مالی هم ماهی 10هزارتومن هست درحقیقت هرکسی که هرقدرتونست میتونه اون کودک روحمایت کنه ...

درگوشی4: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....

هاشمی رفسنجانی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۵ ، ۰۱:۰۰
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

نوشتن یکم سخت شده ، (حالا نه انگار نویسنده توپی هستم  والا ....)  هم کار داریم هم بی کاریم ...وقت کارکردن هم پیدا نمیکنیم ..راستش دلخوشی از تلگرام ودنیای مجازی ندارم  خوب هست ولی یه جورایی ادم رواز کاروزندگی میندازه ..بااینکه نهایت وقتی که میزارم همون شب به شبف دوسه ساعت هست ولی باز حس میکنم  گذر عمرم رو تودست خودش گرفته ..البته نه من فک کنم اکثریت همینجورشدیم تا یه پیام میاد حتی اگه کامل نخونیم بازش میکنیم انگارکه پیام ومطالب بازنشده تو وات ،اینستا وتلگرام  نباید باشه ...وبدترازهمه اینکه ماها ادمهای این دوره چقده هم بی حوصله شدیم نسبت به همه چیز...

انگاری یه جور بیخیالی همه مون گرفتارش شدیم کاری نداریم که عمرمون داره میره فقد میخوایم وقت بگذره زودتر بریم سریه روزدیگه، تا بلکه به ارزوهامون برسیم غافل ازاینکه ارزو با هدف وتلاش خود ادم بدست میاد نه  همش با توکل ونذر کردن ودست رودست گذاشتن ...کاش مفهوم ازتو حرکت ازخدا برکت با طعم صبر برای ما ایرونی ها دقیق وقشنگ جا می افتاد ..والا...

ازصبحانه مدارس امسال بگم که خداروشکر با خوبی وخوشی تموم شد امسال جدا، از موادغذایی که به چند مدارس شبانه روزی دادیم تونستیم 430دانش رو مهمون ساندویج نون پنیر سبزی وخیارسبز کنیم که خداروشکر حسابی هم همه دانش اموزانی که خوردند خوششون اومده وتعریف کردند ...این حرف من نیس حرف مدیران مدارس استثنایی و حرف مدیران اون مدارسی هست که امسال تولیست صبحونه بودند ...مدارسی از روستاهای دور که لازم هست بیشتربهشون رسیدگی بشه ..

امسال صبحونه مدارس با بودن عزیزان همیشگی و البته همفکری ها وکمک های همسری با نظم وارامش بیشتری انجام شد اون استرس و دلهره سال قبل رونداشتم  خداروشکر...ممنونم از همه دوستانی که تواین امر خیر کمک حال بودند من هرچی تشکرکنم کمه اصل  اون پاداشی هست که خدا بابت مهربونی بهشون میده ...

من میگم بین این 430نفر اگه حتی یه نفر لبخند به لبش بیاد وخوشحال بشه که مطمن باشید بیشترازاین هم بوده ، برای درستی کار و ادامه دادن اینکار کافیه ...تواین دوره وزمونه که عمرادمی به تبی ولحظه ای بندهست این مهربونی های کوچیک  یه حس خوب به همراه داره یه حس پراز شادی ورضایت قلبی ...

تواین اوضاع جامعه امون که هرروز خبری و اتفاقی رو متوجه میشی که بند بند وجودمون رو میلرزونه وحقیقت اینه که انسانیت وادمیت خودش روگم کرده ، اینکه  بفکر بچه ای ..کودکی ..دانش اموزای ولو درحد یه لقمه صبحونه باشیم خودش  یه هنر بزرگ هست یه مهربونی خاص که هرکسی نمیتونه اینجورمهربون باشه ...

توسالهای قبل براتون ازیه مدرسه  استثنایی گفته بودم تویه روستا که پراز سکوت وارامش بود وهست با چن دانش امواز اینبارهم اونجا رفتیم تعداد دانش اموزاش 8نفرشده بود اون بچه های معلول به مقطع بالاتری بایدمیرفتن برای درس خوندن وچون مقطع بالاتر توشهرستان ما وجودنداره بایدبه شهر دیگه ای میرفتند که بدلیل مشکلات مالی نتونسته بودن برن ومن اونجا یه معلم دیدم که بامهربانی واندوه از  اون دانش اموزانش میگفت که نتونسته بودن ادامه تحصیل بدن ...

یه چیزی روبگم  اون روزکه مارفتیم برای پخش صبحانه مدارس دقیقا رفتیم یه مدرسه ابتدایی دولتی  که هم شیفت با یه مدرسه استثنایی بود من پشت پنجره بودم نمیدونم کلاس دوم بود یا سوم ولی معلمی که درس میداد سر دانش اموزی دادمیکشید خنگ ..بیشعور..گاو واحمقش روشنیدم  که به دانش اموزش میگفت ...راستش حوصله اینکه بااون معلم درمورد رفتارمعلمی حرف بزنم نداشتم..(واقعن هم نمیشد یه به توچه میگفت و....) ..وبعدازاون مدرسه مارفتیم یه مدرسه استثنایی دیگه که قبل درباره اش بهتون گفتم و معلم این دانش اموزان استثنایی وقتی که از ترک تحصیل دانش اموزانش میگفت اندوه تمام صورتش روگرفته بود والبته کلاسش با وجود اون همه کاغذ وبرگه که به دردیوارش زده بود پربود ازیه حس ارامش ....

نمیگم همه معلمها بدهستن خوب وبدهمه جا هست ولی به این باور رسیدم که معلمان مدارس استثنایی ازیه جنس دیگه هستند نه تنها بخاطر صبر وتحملشون بلکه بخاطر باوری که از درس دادن دارن ...ویقین دارم کار هرکسی نیست معلم دانش اموزان معلول  باشه ...

درگوشی1: نمیدنم چرا ضخیم ونازک بودن ابرو رو معیار شوهرکردن میدونن تو جامعه ما ...والا .....

درگوشی2:یه دوست عزیزی داریم که سخت نیازمند دعای خیرهست همه مون برای این دوست خوبمون دعاکنیم بلکه خدا یکی ازمعجزه هاش رو براش  رقم بزنه ...

درگوشی3 : سالهای قبل ازدیماه اعلام شروع کاربازارچه غذا رومیکردم امسال وقفه ای پیش اومدازاین پست تا دهه فجر شروع کار بازارچه برای دهه فجر رو اعلام میکنم به امیدخدا همونطورکه هفتمین سال برنامه صبحانه مدارس رو انجام دادیم چهارمین سال برپایی بازارجه مهراریایی به نفع معلولین قطع نخاعی رو شروع میکنیم دوستانی که میخوان سهیم بشن بسم الله ...

یه نکته دیگه اینکه ما 14کودک یتیم داریم که هرکسی میخوادحامی اینها بشه میتونه باهام تماس بگیره مبلغ اولیه کمک مالی هم ماهی 10هزارتومن هست درحقیقت هرکسی که هرقدرتونست میتونه اون کودک روحمایت کنه ...

درگوشی4: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۵ ، ۲۰:۳۴
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

اول : باید بگم شوهرکردن مانع از انجام کارهای زنجیره مهر اریایی نمیشه اگر نمینویسم بزارید حمل برتنبلی ... برنامه هفتمین سال صبحانه مدارس امسال به همفکری  تعدادی ازدوستان در دومرحله انجام میگیره ، سالهای قبل ما تعدادی ازمدارس رو انتخاب میکردیم وصبحانه ای به اون مدارس به تعداد دانش اموزان ودبیران میفرستادیم درکنارمدارس عمومی مدارس استثنایی کل شهرستان روهم داشتیم ..امسال اومدیم به مدارس شبانه روزی موادغذایی دادیم  موادغذایی خام مثل یه گونی برنج که خودشون برای بچه ها طبخ کنند چون دانش اموزان مدارش شبانه روزی ازنظر تغذیه وضعیت اسفناکی دارند ... مرحله دوم دادن صبحانه نون پنیرسبزی، برای مدارس استثنایی و اگربتونیم یکی دومدرسه دولتی در روستاهای دور شهرستان هست که سعی میکنم تواین هفته این برنامه روهم اجرا کنیم ...

دوم : ازهمه وهمه همه ی دوستانی که بابت دونفره شدن زندگیم تبریک گفتن ومیگن؛ ممنونم خیلی حرف هس که بیای سروقت گوشی با انبوهی از پیام های تبریک مواجه بشی که حتی نتونی به تک تک شون جواب بدی قبول کنید تویه روز 1483تا پیام تبریک تو تلگرام و وات  تازه جدا از اس ها وتبریکات حضوری خودش خیلی حرفه .......

سوم : دوستانی که درباره ازدواج واون اقای خوشبخت سئوال کردند بایدبگم همسربنده همشهریم نیس مردی فوق العاده مهربون والبته سخت کوش وپایتخت نشین هستند ومهریه قلبی بنده که اقای همسر توافق کردند  درحد توان کمک سالانه به 114معلول بهزیستی تا اخر عمرمون هست که البته محضردارمحترم گفتن نمیشه جزو مهریه اصلیش قراردادولی جزو شرایط عقد میشه ...واینچنین شد که اقای همسر همه جوره تعهد دادن برای این مهریه ...ومن یکی از دختران خوش شانسی هستم که همسرم باهمچین مهریه وتعهدی مواففت کردند ...

چهارم : واکنش مردم برام  جالب بود ازاصغر9ساله معلول،  که وقتی خبرمتاهل شدنم روشنید گریه کرد وگفت توشوهرکنی دیگه کسی برای من خوراکی نمیخره وبا گریه پفک خورد واشک ریخت ازم قول گرفت حالا که شوهرکردم پز ندم  ومثل قبل باشم ...یا مرضیه دخترسی وچند ساله معلول جسمی که بهم گفت تواولین نفری هستی که حسودیم نشد شوهرکرد ..اخه مرضیه وقتی که کسی ازدواج میکرد ازعروس بشدت نفرت پیدا میکرد چراکه اون حسرت ازدواج مستقل شدن بدلش مونده ولی کوچکترازاون ازدواج کردند و.......از پیدا شدن خواستگارهای جدید حتی تا شب عقد ...و...

پنجم : وخودم  اعتراف میکنم  که بعدازسی چن سال زندگی خوشحالم وخداروشاکرم که باچشم باز انتخاب کردم گرچه هنوز اول راه هستم ولی میدونم پشت این انتخاب وتعهد ؛ مهربانی ولبخند خدا هست ...

وخجالت میکشم ازهمه دختران معلول، ازهمه دختران بی سرپرست یا بدسرپرست که دلشون بنوعی گرفت ازاینکه یه دختردیگه شوهرکرد واونها ولی هنوز عشقی ندارند ...شایداین حرفام خنده دارباشه ولی باید دخترباشی که بفهمی دخترها زاده شدن برای عشق ورزیدن ..برای مادری کردن ..برای مهربانی ....

ومن وقت خوندن خطبه عقد ازته دل برای همه دختران مجردی که میشناسم ونمیشناسم ..برای همه معلولان ومادران معلولی که میشناسم ونمیشناسم وبرای همه کسانی که دوستشون دارم و حتی ندارم دعا کردم ...دعا کردم ..دعا کردم ...

درگوشی1: دلم کتاب خوب میخواد ازاون کتابها که ورق زدنشون هم لذت داره .ازاون کتابها که حالم رو دگرگون کنه یه جورایی حال ادم رو خوب میکنند..چرا کتاب های خوب تواین چند ساله کمترنوشته شدن ؟ ... وصدالبته موسیقی هایی که امسال به بازاراومدن عالی تر شدن ........

درگوشی2: توی دیماه اخرنوشته ها اعلام میکنم برای بازارچه خیریه که توی دهه فجر برگزار میشه وامسال میشه چهارمین سال بازارچه خیریه  غذا ... امیدوارم دوستانی که هرساله یاریمون میکردند امسال بازهم همراهمون باشند این اطلاع رسانی تا وقت بازارچه ادامه داره ...و صبحانه مدارس تا اخرهفته هس هنوزم فرصت هست کسایی که دوس دارندکمک کنن یادشون نره

یه نکته دیگه اینکه ما 14کودک یتیم داریم که هرکسی میخوادحامی اینها بشه میتونه باهام تماس بگیره مبلغ اولیه کمک مالی هم ماهی 10هزارتومن هست درحقیقت هرکسی که هرقدرتونست میتونه اون کودک روحمایت کنه ...

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۴۱
دریا