دریای کویر

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

وقتی بحث یارانه ها اغاز شدخیلی ازاقتصاددانان جامعه مخالفت کردند و این یارانه ماهانه تو دوران هشت سال حکومت رانی سیاه دولت مموتی هی کم وزیاد شد بدون اینکه یک فکر اقتصادی محکم پشتش باشه  بزارید اول ازهمه بگم من نه ادم سیاسی هستم نه تحلیلگراقتصادی ،صرفا اونچه که میبینم ولمس میکنم خودم تحلیل میکنم حالا برخی ها شایدموافق ومخالفش باشند وحرفای من نظر من هست نظرشخصی من ........

توزمان انتخابات مموتی اومد سهام عدالت دادهیج دلیل منطقی پشت سهام عدالت نبود ادعایی بودبرای دادن سهم مردم از دارایی های ملی ...ولی اتفاقا با وجود یارانه ها این پول ها به زیرزبون مردم خیلی مزه کرد وازطرفی بدترین ضربه رو به اقتصاد وخود مردم زد در عوض این پولها گرونی ،تورم ،نرخ بالای سود وام ها و......... بوجوداومد که هنوز هم ادامه داره ...والبته بی ارزش شدن پول ایران ...

دولت قبل سهام عدالت رو الله بختکی دادبه مردم ،البته بازم بگم همه مردم نگرفتن واینم بگم کلی بخور بخور تو این پولها شد وحالا این دولت اومده با توجه به نزدیک شدن انتخابات (لابداینم میخوادیه برگ برنده رو کنه) باز سهام عدالت رو علم کرده ...البته اینبار با کمی احتیاط و دقت بیشتر ...الان شماکه برید توسایت سهام عدالت واگه قبلا پول این سهام  رودریافت کردید باتوجه به رقم اخرکدملی اتون بهتون میگه چقد دوره قبل پول گرفتید وهزینه خود خریدسهام شماچقد بوده وسوداون چقدر هست وهزینه ای که شما بایدبرای خریداولیه اون سهام پرداخت کنید چقد هست واین پرداخت کردن هزینه اولیه خریدسهام  الان شده پیراهن عثمان که روزانه هزاران هزار ناله ونفرین نصیب دولت میشه ...

کارمن سرکارداشتن بامردم هست برخی هامیگن ماکافی نت ها ازاین کارهای اینترنتی نونمون توروغن هست ولی واقعیت این نیست نمیخوام درباره کارم شرح بدم میخوام ازسهام عدالتی بگم که بنظرمن چیزی که نداره عدالت هست ومن بعنوان یک ایرانی هیجوقت نمیتونم  دوران سیاه  حکومت مموتی رو که بایک بی منطقی عجیبی عجین شده بود ویک ویرانی شعور وفرهنگ چندساله روبرامون به ارمغان اوردفراموش کنم ...

قبلن هم گفتم وقتی کاراینترنتی درسطح کشور وملی انجام میشه سرما شلوغ میشه وبدترین حرفا و قضاوت هارومیبینیم بخوام از واکنش ها وتحلیل های مردم درطول این چندسال بگم خودش یه کتاب میشه ..راستش روبگم من این روزها غمگینم ازمردمی که بجای اینکه ماهیگیری یادشون بدن با دادن پولهای اینچنینی ماهی بهشون دادن وتنبلشون کردند ما کشورجوونی داریم ولی خودتون دوراطرافتون رونگاه کنید چند جوان خلاق وتلاشگررومیبینید همه تنبل شدن ،همه دنبال پول اسون وباداورده هستن اینقدری که یک کارگرافغان برای همون کار ،کارگری وقت وزحمت میزاره یک ایرانی نمیزاره ...

حرف اریایی  بودن نیست حرف اینه که  مردم این جامعه توی هشت سال دولت مموتی به راهی کشیده شدن که تواین چهارسال نتونستن بیخیالش بشن وعادت کردن به همون رویه تنبلی وراحت خوری ...واین با اصل افرینش انسان فرق داره ..گاهی وقتا وقتی پیرمردیا پیرزن کشاورزی از کشت درختها وازگاو وگوسفندهاشون حرف میزنند واخرهمه حرفاشون میگن بچه هامون اهل این حرفا نیستن دلم میلرزه چرا اینجوری شدیم ...

نمیخوام بگم دولت حالایی عالی هست نه اینم مشکلات خودش روداره حرف من، حرف ازبیشعوری 8ساله ای هست که فرهنگ اصیل ایرونی رو نابودکرد وبرای ترمیم این فرهنگ وبرگشتن به اون اصالت سالهای سال بایدتلاش کرد ...این روزها تواین شلوغی ها تواین حرص زدن مردم برای سهام عدالت دلم تنگ میشه ..وگاهی ارزو میکنم کاش  خیلی چیزها رونمیفهمیدم ..درک نمیکردم ..کاش...کاش ..وکاش..

درگوشی1: امشب که مینویسم روزجهانی زن هست وحرف زیادهست والبته مصادف هست بافوت سیمین دانشور..نویسنده ای که همیشه دوسش دارم....خانومهای عزیز کاری به تبریکات اقایون نداشته باشید خودتون هوای خودتون رو داشته باشید ...

درگوشی2:درمورداین پست حرف خیلی دارم ولی جرات نوشتن ندارم ....خسته ام .هم جسمی وهم روحی ازاینهمه حرف وقضاوت های نادرست ....

درگوشی3 : اسفندماه هست وبرنامه سبدکالای خانواده های نیازمند ومعلول برای شب عید والبته هدیه برای دختران مجردسن بالای معلول ونیازمند..هرکسی دلش هوای مهربونی کردباهام تماس بگیره ...بارهاگفتم مهم نیس چقدکمک میکنیدمهم اینه که حتی با هزارتومن حلقه ای از  زنجیره مهربانی هستید...

درگوشی4: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت..


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۵۹
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

اتفاق های ملی خیلی کم اشک منو درمیارن درمورد فوتبال که اعتراف میکنم اصلن  عرق ملی ندارم بازم صدرحمت به شطرنج یا حتی کشتی؛ از فوتبال بیزارم واخرین بارمسابقات جام جهانی اگه اشتباه نکنم مسی به ایران گل میزد من شادی میکردم وخواهرزاده ام دادمیزد خاله عرق ملی ات کوووووووووو؟!..میخندیدم ومیگفتم عرق ملی کیلوچنده برا فوتبال...

اما ازصب شایددهها بار اسکار رونگاه کردم  هرباربا دیدن وشنیدن اسم فرهادی وخوندن حرفاش توسط انوشه اشک ریختم عرق ملی من اینه ..هنر کشورمن  عرق ملی داره ..فرصت طلبان ودلواپسان جامعه ام برای این افتخارهنری کشور هزاران حرف دارند وهزار بهانه ...بخاطر سیاست اسکارگرفت ..فروشنده فیلم نبود وووو.....

ولی واقعیت اینه که اصغرفرهادی فارغ از هر اندیشه سیاسی یک فیلمساز روشنفکر ودرد دیده هست اصغری فیلم هاش رو براساس دردهای واقعی جامعه میسازه نه تخیل نه توصیه های دیگران ونه برای کسب گیشه های فروش ...

فرهادی برای اندیشه اش فیلم میسازه و بایداعتراف کرد تواین چن سال اون هست که تونسته هنرسینمای ایران رو رونق ببخشه ..امثال فرهادی کم نیستن ولی دراین جامعه هرکسی مث فرهادی شهامت نداره ...

فروشنده فرهادی شاید هزاران اشکال وایراد داشته باشه ولی نگاهی واقعی ونو به جامعه ما داره دردهایی که میبینیم وسعی درمخفی کردن اونها رو داریم رو نشون میده ..

اعتراف میکنم اشکی که برای افتخارملی ازچشم پایین میاد حسی پرازغرور داره ...میدونم این حس خوب برای خیلی ها حتی اونایی که نه فیلم میبینند ونه اسکار رو میدونن چیه خیلی لذت بخشه چراکه فارغ از همه اینها ایران رو در دنیا مطرح کرده ...

ایران کشورمن که دردنیا اون روباشعار مرگ بر...میشناسند بازکسی بلند شد وندا سردادکه ما ایرانی ها جنگ طلب نیستیم ما ایرانی ها دنبال صلح ارامش هستیم ما ایرانی ها بر اعتقادات انسانی مان پایدارهستیم ...

منم مث خیلی ازپیرمردها وپیرزن ها میتونم بگم خدا خیرت بده اسم ایران رو بلند اوازه کردی ....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۵۷
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......
1
روزهای اسفند رو دور تندهستند هزارکار انجام نشده بیادمون میاد هرچی میدویم باز کارهای بیشتری برای انجام دادن هست اسفندامسال منم؛ مث خیلی ها پراز کارهایی هست که باید انجام بدم تا حدودی هم بیشتر ازبقیه سرم شلوغه ...اینقد سرم شلوغ وذهنم بهم ریخته هس که خیلی از قول هام رو فراموش کردم ..یکی از قول هام به علی اکبر پسربچه 8ساله بودکه برادروخواهری معلول داره بهش قول داده بودم که اگه شاگرد اول شد همه درسهاش خیلی خوب شدن یه جایزه خوب براش بخرم ویه پیتزا برا بگیرم با یه عالمه سس که خودش تنهایی  بخوره اونم بیاد تو پیتزایی پشت میز مث ادمهای باکلاس ...
واقعیتش اصلن یادم نبود تا اینکه مادرش رودیدم زن بیجاره اومده گاو رو بدوشه گاو با لگد زده بودبهش و زن ازفرط درد ازروستاشون به مرکزشهر و پیش دکتراومده بود وازاون مسیربه دفتراومد؛ زن که اومد تازه یادم افتادبه علی اکبرچه قولی دادم  جایزه اش رو به مادرش دادم علی اکبرنبودهمراهش؛ به زن گفتم هروقت ازروستا اومدسری بهم بزنه که قول پیتزا رو عملی کنم زن خندیدوگفت نمیخواداون بچه اس یادش میره ...میدونستم که زن هم میدونه بچه ها هیجوقت فراموش نمیکنند...
وقتی که به علی اکبرقول دادم دوستی همراهم بود امروز اون دوستم رفته بود روستای اونا..خودش پیتزا با سس گرفته بود وبرای علی اکبرازطرف من برده بود وگفته بودکه من براش فرستادم ...درحالی که من درجریان نبودم حالا دوستم بهم زنگ زده وگوشی روبه علی اکبرداده وعلی اکبر برام از پیتزا خوردن رو دیوارگفت با سس قرمزخرسی شکلی که تا چن وقت سس قرمز داره ومیتونه حتی رو پیازهم بریزه وبخوره ...علی اکبر بهم گفت که منتظربودم پیتزا دعوتم کنی توقول دادی میدونستم ادم باقولی هستی ...علی اکبر با حرارت  وشوق  کودکانه اش حرف میزد ومن در دلم به دوستم افرین گفتم وصدالبته اشکم ازاین صداقت کودکانه  ومهربانی بی منت ؛ بیصدا فرو میریخت....
2
دختر معلول قطع نخاعی هست این جورمعلولین هزینه های زیادی دارند باکمک دوستان مقداری پول جمع اوری شد بهشون دادیم که برای پوشاک ( همون ایزی لایف منظورمه ..پوشاک بزرگسال ) ودارو وخوردخوراکش هزینه کنند ولی  فردی ازافراداون خونواده معلول که درحقیقت مدیریت خونه وبرعهده داشت با اون هزینه ها النگویی برای خودش خریده بود وبازبرای هزینه معلول خصوصا پوشاکش مشکل داشتند وقتی ما رسیدیم معلول خودش رو کثیف کرده بودمنظره بشدت ناراحت کننده تهوع اوری بود دلم میخواست زن رو حسابی دعوا میکردم ولی راستش اینجور مواقع چون ما جزو کادر بهزیستی نیستیم نمیتونیم اعتراضی کنیم غیرازگلایه ، که اونم توجهی معمولا بهش نمیکنن..ولی اینبار کمک هزینه ای که جمع شده بود فقد براش لوازم غذا وپوشاک ولباس تهیه کردیم و لازمه که بگم چقد غر شنیدیم که چرا پول رو بهشون ندادیم ؟!...
3
زهرا 10سالش هست مادرش زن دوم پدرش هست یه برادرمعلول داره وپدرش هم پیرهست وزهرا باهمه کودکیش خیلی سئوال داره چرا مادرش زن دوم شده ؟ چرا پدرش پیرهست ؟ چرا فقیر هستند ؟ چرا خواهراش شوهر ندارند ؟ چرا برادرش بیکاره ؟ چرا مادرش بیسوادهست ؟ چرا پول توجیبی نداره ؟ چرا هنوز اون یک ده هزارتومانی از نزدیک ندیده ؟ چرا هیجوقت سفره هفت سین نداشتن ؟ چرا کسی بهش عیدی نداده ؟ چرا ..چرا...چرا ...و.......وسئوال من یه چیز هست کی میشه اون غم ته چشمای زهرا ازبین بره ؟!...
درگوشی1: بارها وبارها صفحه روبازکردم که وبلاگ رو بروز کنم ولی نه حس تنبلی بلکه اینکه چه بنویسم ونتونستم مانعی بوده برای نوشتن ....
درگوشی2:گاهی وقتا ادمها یه حس هایی رو دچارش میشن که دلشون میخواد زندگی فقد روزهای بارانی باشه با صدای داریوش ویه لیوان چای داغ..واین لحظه ها بشن همیشگی ...
درگوشی3 : اسفندماه هست وبرنامه سبدکالای خانواده های نیازمند ومعلول برای شب عید والبته هدیه برای دختران مجردسن بالای معلول ونیازمند..هرکسی دلش هوای مهربونی کردباهام تماس بگیره ...بارهاگفتم مهم نیس چقدکمک میکنیدمهم اینه که حتی با هزارتومن حلقه ای از  زنجیره مهربانی هستید...
درگوشی4: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)
 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۳۸
دریا