دریای کویر

سلام 167..شروعی برای یک زندگی مشترک ...

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۵۰ ق.ظ

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

بعدازمدتها پست ننوشتن شروع یک پست جدیدکمی سخت هست برام؛ چون حرف زیاده وقاعدتا نوشته هرچی طولانی تربشه احتمال کمترخوندنش تو کانال وواتساپ کمترمیشه گرچه وبلاگ خواننده های خوب خودش رو داره ..واقعیت اینه که حجم کاری خودم رو کم کردم  وخودم رو وارد نیمه دوم زندگیم کردم ...نیمه دوم زندگی؛ بنام  زندگی مشترک ..

واقعیت ازدواج های ایرانی اینه که شما هرچی بیشترخرج کنی باز اعتراض هست که غذا بد بود.دعوت نکردن ..تحویل نگرفتن و.هزارحرف وحدیث دیگه ..بنابراین ازهمون روزاول تصمیم گرفتم زیربار چیزی بعنوان مراسم  وخریدهای عروسی نرم  باجناب همسر توافق کردیم که هزینه ای روکه میخوایم برای تالار .چاپ کارت عروسی.خریدوسایل غیرضروری عروسی و...بدیم خرج کاری کنیم که رضایت معنوی و قلبی مون روبهمراه داشته باشه ..وقتی که بزرگ طایفه امون فوت کرد مصمم ترشدیم که تصمیممون رو اجرا کنیم پس قبل ازهرکاری نیمی ازاون هزینه برای ساخت سرویس بهداشتی چن معلول نیازمند دادیم ..تا سال نو  متفاوتی روشروع کنند که همینطورشد ....

سالهاپیش توفیلمی دیدم که مردنقش اول فیلم گفت یه زندگی مشترک میشه بادیدن یه فیلم درسینما شروع بشه وما شروع زندگیمون روبا زیارت امام  رضا (ع)  و دادن  یک ولیمه زیارت؛ مبنا قراردادیم ..کما اینکه روزاول رفتنمون به مشهد زلزله اومد وماتوسینمابودیم وچنان مردم هجوم اوردن به در خروجی سینما که نمیدونستم بخندم  ازاون واکنش ها یا خودمم در برم ...وگرفتن انفولانزا ازهمون روز اول که تا الان هم  دچارش هستم  ( جون سخت به من میگن والا)...  ولیمه زیارت روهم با دعوت ازفامیل ودوستان برگزارکردیم ...

وحالا گرچه حرف میادکه من رودعوت نکردید ..عجب کاری کردید حداقل هزینه یه چیز دیگه رومیدادید نه سرویس بهداشتی ...طرف هروقت بره ...ب.....یادتون می افته وووو.......وهمه اینا مهم نیس مهم اینه که کاری که فکرمیکردیم درست هست انجام دادیم  ومیدونیم که این زندگی مشترک بایک عالمه دعای خیر بهمراه هست واین برای خوشبختی لازمه ...

گرچه هنوزانفولانزام خوب نشده دچار افسردگی شدم ..افسردگی ناشی از دست دادن پیوند ابروها...شنیده بودم وقتی دخترها پیوندابروهاشون روبرمیدارن حس نفرت دارن وازخودشون بدشون میاد گرچه خیلی ها میگن زیبا شدم ولی دلم برای اون ابروهای پاچه بزی  واون ابروهای پیوندی  تنگ شده و الان افسردگی کوتاه مدت  اونارو دچارهستم ...

سیزده رجب امسال برای پدران معلول فعلا کاری نتونستیم انجام بدیم ولی امیدوارم تا قبل از پایان ماه رجب حتمن هدایایی برای تعدادی ازپدران معلول تهیه کنیم که این رسم چندین ساله امون ازبین نره ...

حرف زیاده ..خصوصا اینکه انتخابات پرحاشیه وپرسروصدایی رو هم درپیش داریم ولی فعلا خواستم گزارشی رو بهتون بدم وعذرخواهی کنم بایت نبودنم تواین مدت؛ ..ازخواننده های وبلاگم صمیمانه عذرخواهی میکنم که بیخبرتون گذاشتم حجم انبوه کامنت هاتون واقعا منو مث همیشه شوکه و شرمنده کرد ممنونم که میخونید ممنونم که حواستون بهم هست ...

درگوشی1: گفته بودید از معلولها بیشتربنویسم وخودمونی تربنویسم .چشم ..اما خودمونی ترازاین که نمیشه والا ..قول نمیدم ولی سعی میکنم بیشترازقبل بنویسم ..ازخدا پنهون نیس ازشما چه پنهون دلم  لک زده برا اون کل کل های کامنتی  انتخاباتی

درگوشی2:همراهان چندین ساله منوکه می شناسید اونچه که بنظرم درسته رومیگم وسعی میکنم عمل کنم واین خوب نشون دادن خودم نیس بلکه اعتقادم هست ....اگرثوابی قرارهست برای کارمون درمورد مراسم ازدواجمون نصیبمون بشه اون دعای خیر وثواب رو باهمه شما خواننده های وب شریک هستیم ...

درگوشی3 : برای هدیه پدران معلول نیازمند .....هرکسی دلش هوای مهربونی کردباهام تماس بگیره ...بارهاگفتم مهم نیس چقدکمک میکنیدمهم اینه که حتی با هزارتومن حلقه ای از  زنجیره مهربانی هستید...

درگوشی4: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت..


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۳
دریا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">