دریای کویر

سلام42...هدیه ای برای تولد مادر...

يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ب.ظ

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

مریم تاداخل شد ورقه ای رو از کیفش دراورد و گفت : اینو بخون ... دوست پسرم برام نامه نوشته ...وخندید..خوندم....

سلام خانم مریم ... من میخواهم از شما خواهش کنم با این پول برای مادرم  جوراب  بخرید و یک بسته شکلات هم بخرید تولد مادرم میخواهم به اون کادو بدهم و.....نامه با خط بچگانه و با غلط املایی نوشته شده ...شناختم نویسنده نامه پسربچه 8ساله ای به اسم رضا هست که فلجه ...گویا این نامه رو توسط خواهرش بدست مریم رسونده و ازمریم تقاضا داشت که براش همچین کاری رو انجام بده ....

روکردم به مریم وگفتم : خب اختلاس گر پولها کجان ؟ دو در کردی ؟ ...مریم درحالی که می خندید کاغذی رو که به شکل نامرتبی تا شده بود بطرفم دراز کرد بازش کردم یه کاغذ دیگه ...تا بازش کردم صدای افتادن سکه ای به زمین بگوش رسید..مریم دادزد : یک قرون ازشون کم بشه بایدحساب پس بدی ...سکه های 25تومانی 50تومانی و از اسکناس 50تومان .100تومان توش بود تا بالاترین اسکناس که 500تومانی بود همه پولها 1800تومان بودن ..

مریم گفت : شکلات و جوراب ...یعنی کادو وکیک تولد .نظرت چیه ؟ خیره توصورتش موندم تو فکر بودم که مریم ادامه داد: هستی یانه ؟ اگه نیستی حق نداری بعنوان سوژه وبلاگت ازش استفاده کنی ...وخندید ..گفنم : مریم......و خندیدم .....

مریم قلکی برای رضا خرید پولهای رضا رو داخل قلک انداخت بعلاوه هرکسی که درجریان قرار گرفت اسکناسی در قلک انداخت ...وکیکی سفارش دادیم که چون مسیر دور بود قرار شد خامه روش نریزه ..اخه هوا گرمه وخراب میشد ..و پارچه ای برای مادر رضا ...والبته تنی چندازدوستان که متوجه قضیه شدن هرکدوم به فراخور وضع مالی کمکی کردن ..یکی لباسی برای رضا ...دیگری موادغذایی ...و....

شب وقتی به دراتاق گلی اونا رسیدیم...و رضا مارو که دید چشماش برقی زد ..تا کیک رو دید تعجب کرد ولی وقتی که با خامه روی کیک تزئین شد جیغی از شعف کشید ...وقتی مریم هدایا ووسایل رو به مادر مریم داد برقی از خوشحالی و تعجب توچشمای زن پیدا بود .....

همه باهم مشغول حرف زدن بودن و من نگاهم خیره به مادررضا مونده بود که داشت با مریم حرف میزد ومیگفت : کل حقوق اخر ماهمون با یارانه میشه 220تومان ... بعضی از روزها اب می جوشونم ... پول اب اومده 26هزارتومن ندارم بدم ..برق اومده 85هزارتومن ..رفتم اداره برق گفتم مگه من چی دارم 85هزارتومن پول بدم ..یه یخچاله .با همین تلویزیون و لامپ ...کولرابی که فقط ظهرها روشن می کنیم ...گفتند : شما تعدادتون زیاده ..و....

زن حرف میزد و با تکه نانی که دستش بود ته مونده های کیک رو از روی ظرف لاستیکی کیک می مالید ومی خورد  و حرف میزد با بغضی که همراه هرلقمه قورتش میداد ....

 (ازپونزدهم شهریور کار هدیه به کودکان نیازمند ومعلول مدرسه ای روبرای تهیه لوازم ووسایل مدرسه شروع میکنیم دوستانی که میخوان همکاری .کمک کنند بهم خبربدن )

 

خداروشکر یادمون نره توهمه روزهامون خوشی وناخوشی همدیگه رو دعا کنیم وبرای هم ازته دل موج مثبت بفرستیم برای جسمی ..مالی ..روحی........ خدایا کمکمون کن که بتونیم ازته دل وبا نیت پاک ازت بخشش بخوایم برای همه وقت هایی که بودی وما ندیدیم ...ویا شاید نخواستیم بببنیمت....خدایا شکرت ....



http://mj5.persianfun.info/img/94/5/Naghl-Ghol32/595105_268.jpg

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۵
دریا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">