دریای کویر

سلام122..ودردی که تکرارمیشود...

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ب.ظ

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

دوستی برام تازه ترین نوشته دریا صفایی فعال مدنی رو فرستاده بودکه دراون دریا صفایی فعال مدنی ساکن بلژیک نوشته بود:

تومدرسه پسرم معلما برای جشن 50سالگی مدرسه داشتن تمرین رقص میکردند که برنامه شادی روبرای دانش اموزان اماده کنند دریا صفایی ازحس وحال دوران مدرسه اش نوشته وبود واینکه کودکی نکرده ...راستش باخوندن این متن ذهنم پروازکردبه گذشته ..برخی ازخاطرات گذشته همیشه توی ذهن ادمی ماندگارهستند ..معلیمن همیشه توهرسال تحصیلی یه تابلو ازحرفها ورفتارهای معلمین تو ذهن مادهه شصتی ها هست ...(بگم خوب وبدهمه جا هست همه معلمین به خودشون نگیرند)...

سوم دبستان بودم شیفت بعداظهربودیم سرکلاس درس بودیم که معاونمون یه خانم لاغرریزمیزه وسفیدچهره ای بود همیشه خداهم دست بزن داشت اومد دم کلاس وگفت که فلانی بلن شوبروخونه اتون چایی دم کن بیا وفلاکس چای دفترمدرسه روکه دسش بودبطرفم درازکرد معلم سری تکون داد ومنم با بی رغبتی ازپشت نیمکت بلندشدم  فلاکس روگرفتم ..ازدرکلاس که اومدم بیرون گفت زودبیای دیرکنی انضباطت کم میشه ...

دلم نمیخواست برم یه مسابقه ای بود که دلم میخواست باشم ، خلاصه من رفتم؛ خونه امون نزدیک مدرسه بود همیشه ازاین کارها بود خلاصه رفتم خونه بعداظهربود ساعت فک کنم طرفای سه اینابود همه خواب بودن رفتم تواشپزخونه کتری رواب کردم گذاشتم یه چن لحظه گذشت حوصله نداشتم کتری ابش جوش بیاد دیدم ابش داغ شده هنوزبه قل قل نیفتاده بود چایی رو ریختم توفلاکس واب هم روش ، تندی اومدم طرف مدرسه ...

فلاکس رودفترتحویل دادم  ودویدم سمت کلاس ..ولی اخرای کلاس بودتادم درکلاس رسیدم زنگ تفریح خورد همه ریختن بیرون ..هنوزتوبهت بودم که  من نبودم چی شد بچه ها رفتن برا مسابقه توسالن اداره یانه ..که معاون بلنداسمم روصدا زد حالا توراهرو دانش اموزا وتعدادی ازمعلمان هم بودندکه میرفتن طرف دفتر...معاون فلاکس بدست اومد طرفم ...دستش روبلندکرد محکم خوابوند پس کله ام وگفت این جایی هست ؟ بایدبزاری اب جوش بیاد قل قل کنه ...

خیلی ادعا داشتم پیش بقیه دانش اموزا ؛ حس کردم زیرنگاه وپوزخندهای بقیه دارم له میشم با بغض گفتم صبرکنید چایی رنگش درمیاد ازرو مقنعه ام گوشم روگرفت وگفت برو دوباره چایی دم کن برامن تز نده ...(این جمله تز نده اون موقع معنیش رونمیدونستم فکرمیکردم بهم فحش داده ههههه)...جرات چیزی گفتن رونداشتم ..همینجورکه دماغم رومیکشیدم رفتم خونه تو مسیر دکمه بالای فلاکس چایی رو فشارمیدادم وچایی میریخت بیرون چایی کمرنگ وداغ هم بود ولی بایدمیرفتم دوباره چایی دم میکردم ...اینبارکه رفتم خونه ..خواهربزرگم  بیداربود وچایی رو دم کرد ومن الکی برگشتنم روکش دادم که نیمی اززنگ کلاس گذشته بود رفتم سرکلاس...

ازاون روزبه بعداون معاون همیشه برام یه دشمن بود سالهاست مدرسه روتموم کردم  خاطرات قدیم گاهی بندرت بیادم میاد بخصوص خاطرات کودکی ...ولی این خاطره و رداون نگاه معاون واون بغض فروخورده ام همیشه گوشه ای ازذهنم هست ازش کینه ای بدل دیگه ندارم گذرزمونه بهم یاد داده که ادمها تولحظات مختلف واکنش های متفاوتی دارند وگاهی از سرکینه نیست ازخشم انی اونها هست ..ولی بقول معروف ما خانمها میبحشیم ولی فراموش نمیکنیم ...وحالا باخوندن متن خانم صفایی یه یه حس مشترک رسیدم حس مشترک ترس تمام دهه شصتی ها از مدرسه وبرخی معلمان و....درد اینه بعدازگذرسالها..دردهه نود بازهم ازاینگونه رفتارها هست و....

درگوشی1:ممنونم ازهمه دوستانی که با وجوداینکه چندروزه از تولدم گذشته ولی هنوز هم کامنت میزارن ومحبتشون رو نثارم میکنن چیزی ندارم بگم جزاینکه دوستتون دارم ...(تبریک ویژه به همه علاقمندان هنروهمه ایرانی های خوش ذوق برای جایزه شهاب حسینی و اصغرفرهادی درکن)

درگوشی2: مطابق رسم چندساله برنامه افطاری معلولین رو داریم یکی اول ماه رمضون که سبد کالا براشون تهیه میکنیم یکی هم در اواسط ماه رمضون هفته ایتام که سعی میکنیم مثل پارسال غذای گرم رو ببریم توروستاهای دورافتاده برای معلوین ونیازمندان ...تا تاپایان ماه رمضان این اطلاع رسانی باهرنوشته اعلام میشه دوستانی که میخوان دراینکارسهیم بشن ازطریق وبلاگ/ کانال تلگرامی یا واتساپ میتونند بهم اطلاع بدن تا شماره کارت روبهشون اعلام کنم ...برای مهربانیتون ممنونم ...

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Naghl-Ghol15/372268_464.jpg


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۲
دریا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">