دریای کویر

سلام 116...وانسانیت همین مهربانیست ...

پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۵ ق.ظ

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

گاهی وقتها نوشتن خیلی سخت میشه وقتی که میخوای متفاوت بنویسی متفاوت حرف بزنی ازیک نگاه متفاوت ببینی وبگویی..این هفته همه ماها که دردنیای مجازی بسر می بریم نوشته های متفاوت در تعریف وتمجید ازپدران میشنویم وبیشترماها کپی میکنیم جایی دیگه انتشارمیدیم وپدر، پدر میکنیم وچالش عکس پدر رو راه می ندازیم وبقولی واردیک گروه که میشی عکس همه پروفایل ها مردان سبیلو ومسنی  هستند که حرف از  ستایش افغانی ، گشت ارشاد ،مدروز ورنگ لاک ناخن میزنند ...ولی برخی ها هستند که فارغ از این مسائل هستند..

پدرانی که کمتر دیده میشن پدران معلول هستند ازمادران معلول کم وبیش گفته میشه ولی پدران معلول رو کمترکسی بهشون پرداخته پدرانی که بظاهر استوار ومحکم اند اما شکننده تراز همه پدران هستند دردهاشون نامریی هست وغیرازخودشون کمتر کسی قادر به دیدنشون هست ...

پدران معلول بسیاری رو میشناسم برخی ها هیجوقت ندیدم خمی به ابرو بیارن وگله ای از معلولیت فرزندانشون کنند ولی برخی ها وقتی دیداری چند باره اتفاق بیفته حرف میزنند..برخی هاشون سیگاردود میکنند وبا هردود سیگار از معلولیت میگن وبا هرپک سیگار بغضی پراز حسرت رو قورت میدن ...

مادران کودکان معلول غم خودشون رو بزبون میارن ولی پدران مثل همه مردان حرف نمیزنند ودرون خودشون میریزند ..راستش ذهنم پراز ماجرا واتفاق هست ازپدران معلول ها ولی واقعن نمیدونم چطور بنویسم وبگم ..پدران معلول تفاوت شگرفی دارند با بقیه پدرها ..یک اندوه دائمی بهمراه دارند خصوصا پدران معلول مادرزادی که بچه اشون ازکودکی معلول جسمی –ذهنی شده یک عذاب وجدان دارند حس میکنند که خودشون هم دراین مشکل مقصر هستند درسته که خیلی هاشون میگن قسمت بوده ،یا حکمت خدا بوده ، خدا خواسته ویا خدا داده ولی بازیک نگرانی عمیق همیشگی ازتنهایی فرزندانشون از اینکه وقتی نباشن فرزندمعلول اونها چه اینده ای پیدا میکنه دارند ....

مش رحمان هشتاد یک سال داره بچه اش ازبس مواد مخدر صنعتی  کشیده بدنش فاسد شده وازاون جوان رعنای قدیم مشتی پوست واستخون مونده که زمینگیرشده ومش رحمان خودش تروخشکش میکنه ..هردفعه که می بینمش بهم میگه میترسم بمیریم واین پسر تورختخوابش ازبی کسی بمیره ...یکبارخونه مش رحمان رفتم دیدم که لقمه لقمه غذا تودهن فرزندسی وچندساله اش میذاشت که بخاطراستعمال موادمخدرصنعتی معلول جسمی شده وحتی توان رفتن وحرکت کردن بدنش رونداره...

پیرمرد هم دخترمعلول داره هم پسر معلول ..سرشیرابی بود چندقدمی اون بودم که ماتم برد خیره به دستهاش شدم لباس های زیر دختروپسرمعلولش رومیشست ...اونم توهوای سرد زمستون توحیاط با اب شیرکه سرد بود پره های دماغم لرزید تند تند پلک زدم که اشکم بیرون نیاد پیرمرد انگاروجودم روحس کرده باشه صورتش روچرخوندطرفم ..منوکه دید گفت سلام..یااله خوش اومدی بفرمایید توخونه ..الان میام تموم شدن ..پیرمرد حرف میزد ومن خیره به دستهای تیره و پرازچین وچروک پیرمرد بودم واب دهنم رو قورت میدادم که بغضم نشکنه ....

پیرمرد اخی گفت وبلند شد گفت برو من اینا رو روبند میندازم میام ..باصدایی که ازته گلوم بزحمت بیرون می اومدگفتم شماچرا میشورید ؟ گفت ضعیفه (خانمش ) مریضه من نشورم کی بشوره این بدبختا که نمیتونن...وقتی دیدمن هنوز نگاهش میکنم گفت شاید همین کارا اخرت رو بهم بده (اخرت منظورهمون بهشت اون دنیا )....ومن چقدر دلم گریه میخواست روی اون دستها ...

شب تولد امیرمومنان (ع) نمیخواستم ازدرد وغصه بگم ولی روزپدر بهونه ای شد که از یک نگاه دیگه  حرف ازپدرانی بزنم که بظاهر راست قامتند ولی کمرشون ازمعلولیت خمیده ودردی همیشگی دارند ...امیدوارم هرکدوم ازماها بیاداین پدرها هم باشیم وهرزگاهی ازشون یادی کنیم ..انسانیت به همین مهربانی هاست ...

درگوشی 1: روزپدرروبه همه مردانی ایرانی وپدران تبریک میگم ...وامیدوارم همه پدران درپناه خدا باشند..

درگوشی2: دوستان خوبم ممنونم که ازنوشته هام استقبال میکنید راستش شلوغی کارواین زندگی روزمره پرتکراروشلوغ نمیذاره که زودبزود وبلاگ رو بروزکنم البته کانال روهرشب سعی میکنم مطلبی بزارم ...دیگه پیر شدیم خو اون جوون ده سال پیش نیستم که هرشب وبلاگ رو بروزکنم خووووووو........

امیدواریم که بتونیم هوای پدران معلول رو داشته باشیم  به همون روال قدیمی دوستان هرکسی خواست دراین امر خیروخداپسندانه شرکت کنه میتونه ازطریق وبلاگم وتلگرام وبلاگ باهام درتماس باشه ...(  telegram.me/qapdarya)

خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Naghl-Ghol14/353144_820.jpg


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۲
دریا

نظرات  (۱)

۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۱۵ احسان خواجه مرادی
سلام
عیدتون مبارک
چقدر دقیق  و موشکافانه به موضوع پرداختید و چه تصویر متفاوت و در عین حال  زیبایی از جایگاه پدر به تصویر کشیدید... واقعا تاثیر گذار بود
بسیار سپاسگزارم - موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">