سلام 142...باشعوری که بیسواد هست ..
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...
حرف زدن از پایین تنه توجامعه خودمون یعنی رد کردن از خط قرمزهایی که هم قوانین جامعه وهم دین ومذهبمون کلی نهی کردند ولی باید بدونیم که لزوما حرف زدن ازاین خط قرمزها گناه وشکستن حرمت ها نیست گاهی لازمه حرف زده بشه تا سطح دانایی مردم بالا بره ...در جامعه اسلامی داریم که برای مرد وزن خط قرمزهایی وجود داره برخی ازاین خط قرمزها خوب هستن ولی برخی ازاین خط قرمزها باعث ندانستن یا نفهمیدن میشه میخوام ازمسئله ای حرف بزنم که راستش نزدیک دوهفته اس باخودم کلنجارمیرم که بنویسمش یا نه ؟ ولی تصمیم گرفتم که بنویسم چرا که حس میکنم وقتی یک مشکل که حرف زدن ازاون جزو ممنوعه ها هست گفته بشه ودانایی و فهم اون مطلب باعث میشه تعدادی از مردم درباره مسائلی که همیشه جزو خط قرمزها و ممنوعه ها هست داناتر وفهیم تر بشن ....
شماره ناشناس بود فک کردم حتمن کسی زنگ زده درموردسوخت یا اطلاعیه استخدامی یا کنکوری چیزی سئوال داره بله روکه گفتم صدای ضعیفی ازپشت خط بهم گفت خانوم سلام یه خواهشی دارم بگم انجام میدین ؟ گفتم بله بگید اگه بتونم اره ..گفت شما می تونید ولی ...ومکث کرد ...بحدی طول کشیدکه خودم چندبار الو گفتم ...بلاخره گفت هیجی اصلن کار ندارم وقطع کرد ...تعجب کردم برخوردم بد وتند نبودکه منصرف بشه ...خواستم زنگ بزنم ولی بخودم گفتم اگه کارداره زنگ میزنه ..چن روزبعددوباره زنگ زد واینبار تند تند گفت سلام خانوم من خواهش میکنم توهمین کامپیوتر بزنید من چه مریضی دارم ..گفتم خانوم اگه مریض هستی بایدبری دکتر..من دکترنیستم ..با مکث وبغض جوابم داد من دکترروم نمیشه بره ...من یه چیزیم هست ...وقطع کرد ...چن لحظه خودمم گیج شدم اگه بغض نکرده بود اینقدرکنجکاوم نمیکرد زنگ زدم به اون شماره ..زنگ خورد جواب نداد...دوباره زنگ زدم که چندزنگ خورد مشغولی زد ودوباره که زنگ زدم گوشی خاموش شده بود ...براش پیامک زدم خانوم عزیز کارتون رو بگید اگه بتونم کمک تون میکنم ولی من دکترنیستم بامن تماس بگیرید ...
باز چند روزگذشت داشت قضیه یادم میرفت که ازهمون شماره یه پیامک خالی برام اومد ..وقتی سرم خلوت شد زنگ زدم واینبار جواب داد گفتم برام بگو چی شده ومن اگه بتونم کمکت میکنم بهم گفت یه سئوال دارم تو کامپیوتر بزن و جواب سئوال منو بده ؟گفتم خب سئوالت چیه ؟ با مکث گفت هرکسی که عروسی کنه وزن شوهریی کنه ولی خون نیاد چه مریضیی داره ؟
خودم مکث کردم هم متوجه سئوالش شدم وهم دلم میخواست بیشتربدونم گفتم برا خودت میخوای بدونی ؟ برا چی میپرسی ؟گفت تونگاه بکن بهم بگو بخدا فقط میخوام بدونم اگه بگم ابروم میره ...گفتم خواهرم منکه تورونمیشناسم ونمیدونم توکی هست ابروت برای چی بره ... من اگه میگم درست بهم توضیح بده برا اینه که وقتی بدونم توچی میخوای ومنظورت چیه راحترمیتونم کمکت کنم ...
گفت من ..من ..وبازقطع کرد ...کنجکاو شده بودم ازطرفی هم نگران شدم نکنه اتفاقی برای دختری افتاده هزارفکروخیال توذهنم میاومد شماره اش روگرفتم ..جواب داد وتاگفتم الو ..گفت توزنگ میزنی من میترسم ..زنگ نزن ...گفتم منکه نمیخوام مزاحمت بشم میخوام کمکت کنم تازه خودت خب اول زنگ زدی الانم من زنگ زدم خو توپول تلفن نمیدی این جمله رو با خنده گفتم ..واین باعث شد که کم کم حرف بزنه ......ادامه دارد....
درگوشی1: نمیخواستم دنباله دار بنویسم ولی نشد ...امیدوارم بقیه مطلب رو بزودی براتون بزارم میدونم که ازماجراهایی هست که خوندش یه نگاه متفاوت برامون داره .......
درگوشی2:مهرماه داره میرسه مطابق رسم چن ساله امون, هرکسی دوست داره ازطریق وبلاگ ،کانال تلگرام وواتساپ اطلاع بده برای کمک به تهیه لوازم التحریرومدرسه کودکان بدسرپرست ..یتیم وکودکان معلول ....از مهربانی همتون ممنونم .....
درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... ( telegram.me/qapdarya)
خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....