دریای کویر


ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ......

اول : باید بگم شوهرکردن مانع از انجام کارهای زنجیره مهر اریایی نمیشه اگر نمینویسم بزارید حمل برتنبلی ... برنامه هفتمین سال صبحانه مدارس امسال به همفکری  تعدادی ازدوستان در دومرحله انجام میگیره ، سالهای قبل ما تعدادی ازمدارس رو انتخاب میکردیم وصبحانه ای به اون مدارس به تعداد دانش اموزان ودبیران میفرستادیم درکنارمدارس عمومی مدارس استثنایی کل شهرستان روهم داشتیم ..امسال اومدیم به مدارس شبانه روزی موادغذایی دادیم  موادغذایی خام مثل یه گونی برنج که خودشون برای بچه ها طبخ کنند چون دانش اموزان مدارش شبانه روزی ازنظر تغذیه وضعیت اسفناکی دارند ... مرحله دوم دادن صبحانه نون پنیرسبزی، برای مدارس استثنایی و اگربتونیم یکی دومدرسه دولتی در روستاهای دور شهرستان هست که سعی میکنم تواین هفته این برنامه روهم اجرا کنیم ...

دوم : ازهمه وهمه همه ی دوستانی که بابت دونفره شدن زندگیم تبریک گفتن ومیگن؛ ممنونم خیلی حرف هس که بیای سروقت گوشی با انبوهی از پیام های تبریک مواجه بشی که حتی نتونی به تک تک شون جواب بدی قبول کنید تویه روز 1483تا پیام تبریک تو تلگرام و وات  تازه جدا از اس ها وتبریکات حضوری خودش خیلی حرفه .......

سوم : دوستانی که درباره ازدواج واون اقای خوشبخت سئوال کردند بایدبگم همسربنده همشهریم نیس مردی فوق العاده مهربون والبته سخت کوش وپایتخت نشین هستند ومهریه قلبی بنده که اقای همسر توافق کردند  درحد توان کمک سالانه به 114معلول بهزیستی تا اخر عمرمون هست که البته محضردارمحترم گفتن نمیشه جزو مهریه اصلیش قراردادولی جزو شرایط عقد میشه ...واینچنین شد که اقای همسر همه جوره تعهد دادن برای این مهریه ...ومن یکی از دختران خوش شانسی هستم که همسرم باهمچین مهریه وتعهدی مواففت کردند ...

چهارم : واکنش مردم برام  جالب بود ازاصغر9ساله معلول،  که وقتی خبرمتاهل شدنم روشنید گریه کرد وگفت توشوهرکنی دیگه کسی برای من خوراکی نمیخره وبا گریه پفک خورد واشک ریخت ازم قول گرفت حالا که شوهرکردم پز ندم  ومثل قبل باشم ...یا مرضیه دخترسی وچند ساله معلول جسمی که بهم گفت تواولین نفری هستی که حسودیم نشد شوهرکرد ..اخه مرضیه وقتی که کسی ازدواج میکرد ازعروس بشدت نفرت پیدا میکرد چراکه اون حسرت ازدواج مستقل شدن بدلش مونده ولی کوچکترازاون ازدواج کردند و.......از پیدا شدن خواستگارهای جدید حتی تا شب عقد ...و...

پنجم : وخودم  اعتراف میکنم  که بعدازسی چن سال زندگی خوشحالم وخداروشاکرم که باچشم باز انتخاب کردم گرچه هنوز اول راه هستم ولی میدونم پشت این انتخاب وتعهد ؛ مهربانی ولبخند خدا هست ...

وخجالت میکشم ازهمه دختران معلول، ازهمه دختران بی سرپرست یا بدسرپرست که دلشون بنوعی گرفت ازاینکه یه دختردیگه شوهرکرد واونها ولی هنوز عشقی ندارند ...شایداین حرفام خنده دارباشه ولی باید دخترباشی که بفهمی دخترها زاده شدن برای عشق ورزیدن ..برای مادری کردن ..برای مهربانی ....

ومن وقت خوندن خطبه عقد ازته دل برای همه دختران مجردی که میشناسم ونمیشناسم ..برای همه معلولان ومادران معلولی که میشناسم ونمیشناسم وبرای همه کسانی که دوستشون دارم و حتی ندارم دعا کردم ...دعا کردم ..دعا کردم ...

درگوشی1: دلم کتاب خوب میخواد ازاون کتابها که ورق زدنشون هم لذت داره .ازاون کتابها که حالم رو دگرگون کنه یه جورایی حال ادم رو خوب میکنند..چرا کتاب های خوب تواین چند ساله کمترنوشته شدن ؟ ... وصدالبته موسیقی هایی که امسال به بازاراومدن عالی تر شدن ........

درگوشی2: توی دیماه اخرنوشته ها اعلام میکنم برای بازارچه خیریه که توی دهه فجر برگزار میشه وامسال میشه چهارمین سال بازارچه خیریه  غذا ... امیدوارم دوستانی که هرساله یاریمون میکردند امسال بازهم همراهمون باشند این اطلاع رسانی تا وقت بازارچه ادامه داره ...و صبحانه مدارس تا اخرهفته هس هنوزم فرصت هست کسایی که دوس دارندکمک کنن یادشون نره

یه نکته دیگه اینکه ما 14کودک یتیم داریم که هرکسی میخوادحامی اینها بشه میتونه باهام تماس بگیره مبلغ اولیه کمک مالی هم ماهی 10هزارتومن هست درحقیقت هرکسی که هرقدرتونست میتونه اون کودک روحمایت کنه ...

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۴۱
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

معمولا تو هرشهری تقریبا تو همه جای دنیا یه گویش خاص دارن برا صحبت کردن ...ویه زبون رسمی برای کل جامعه ......کشورخودمون که یه زبون رسمی فارسی داره و صدالبته در هر شهرش چندین زبون محلی متفاوت وجود داره .......

تو شهرما اول اینکه طایفه ای هست بعدم اینکه هرطایفه با لهجه خاصی حرف میزنن درکنارش هم هرروستا هم یه لحن خاصی برا صحبت کردن داره ...مثلا خونه رو هرطیفه بنوعی متفاوت تلفظ میکنه با اصطلاح های متفاوت ....

حالا خیلی از اصطلاحات روزمره هم متفاوت هستش که میگن ...مثلا برخی ها وقتی ادمی بمیره (البته بیشتر قدیمی هاشون ) میگن فلانی خراب شد .....نمیگن مرد ..میگن خراب شد .....دفعه اولی که خودم این اصطلاح رو شنیدم هنگ کردم ...

البته چون لهجه محلی هست خیلی ازکلمات وقت گفتن خیلی جالب و شنیدنی میشن ...وقتی که به همون لهجه گفته بشن .....این مقدمه چینی رو کردم که ازدختری حرف بزنم که امروز ازش خوشم اومد از برخورد و عکس العملش .....ازاول براتون تعریف میکنم .....

دختری اومده بود دفتر کار داشت ..تا همکاری کارش رو انجام بده اون روی صندلی منتظر نشست... پیرمردی مریض احوال و لنگ لنگان هم اومد صندلی ها هم پر بودن ..دختره از جاش بلند شد که جاش رو تعارف کنه به پیرمرد ....

پیرمرد تعارف کرد ولی نشست رو صندلی ....دختر هم چندلحظه بعدش کارش تموم شد و همینجور که تشکر میکرد که بره ..پیرمرد با صدای بلندی خطاب بهش گفت : دستت درد نکنه که لخت شدی برا من ..یعنی دفتر رفت روهوا .....پیرمرد بنده خدا میخواست بگه دستت درد نکنه خالی کردی برا من ....ازدهنش در رفت وگفت لخت شدی .....

این اصطلاحه که برخی ها اینجا میگن خالی کردی برا من ...که منظور همون جات رو دادی به من  هستش.....

حالا بقیه بلند خندیدن ..پیرمرد بیچاره شرمزده شد از سوتی که داده بود ولی دختره درکمال ارامش و مهربونی به پیرمرد گفت خواهش میکنم کاری نکردم ..ونگاهی اندرسفیه به بقیه کرد که خنده اشون رو خوردن .......از عکس العمل دختره خوشم اومد

یه خانمی با دست پرتقالی رو پوست کنده بود معمولا همه میگیم پوست کندی یا پوست زدی . ولی ک واژه قدیمی  داریم به اسم پاچ  حالا زنه بهم گفت من بادست خودم پاچ کردم  دستام تمییز هست خوب پاچش کردم ههههههه البته همشهری ها راحتر میفهمند (پاچ شبیه همون پاچه خونده میشه ) ....

درگوشی1: دخنر معلول هست بهش یه سی دی اهنگ دادم یه ترانه حامدهمایون داره با عنوان خدا هست توکانال گذاشتم این رو خیلی گوش کرده ومیکنه بهم گفت باهاش میرقصم ویادم میره که معلولم وعیب دارم میگم رقص ؟اخه ازکمربه پایین مشکل داره میگه اره مگه با دست نمیشه رقصید اصلن رقص که فقد واسه سالم ها نیس.....

درگوشی2: متاسفانه هنوز نتونستیم برای صبحانه مدارس کاری کنیم ..نیازمندکمک همه تون هستیم ...برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۵ ، ۲۳:۱۷
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

گاهی یه نگاه به خودم که میکنم میگم دخترتو کجای دنیا وایستادی ؟...چیکاره هستی تواین دنیا ؟بااینهمه تضاد دراین جامعه چطور هنوز مخ ات نترکیده ....

گاهی وقتا وقتی ساده ترین رفتارهای اجتماعی رو از یه فرد تحصیلکرده که بلد نیست انجام بده میبینم میگم این کجاست ومن کجا ؟

گاهی وقتا وقتی بعضی ازدخترها رو پراز لوندی و طنازی میبینم بخودم میگم  ظرافت توکجارفته ؟

گاهی وقتا وقتی زندگی معمولی خیلی ازادمها رومیبینم مخصوصا دخترها رو ..میگم شما باخودتون چند چندهستید  ؟که همیشه باهم رقابت میکنید .....

گاهی وقتا که دست یه دختر کم سن وسال ترازخودم یه بچه میبینم بخودم میگم یعنی توهم شهامت داشتی مثل این مادربشی ؟

گاهی وقتا که حرفای ساده ای رو میشنوم که خیلی ها تو هضمشون عاجزن بخودم میگم : چرا من سخت ترهاش رو قورت میدم واینا تو ساده هاشون موندن .......

گاهی وقتا که ظرافت و ناز دخترهای دهه8۰دی ها رو میبینم میگم دنیای ما کجاست ودنیای ایناکجا؟

گاهی وقتا .....گاهی وقتا ...گاهی وقتا......گاهی وقتا تو هضم کردن واقعیت هایی که میبینم هم می مونم ..دیشب یکی بهم گفت :چرا من یکی مثل تورو پیدا نمیکنم ؟

گفتم : مثل من ؟!.........شاید برا اینکه خدا خودش فقط منو فرستاد بیرون ازکارخونه اش ...ودیگه مدلی مثل من نساخت .....شایدچون پشیمون شده بودازساختن.....

یه روزایی هست که دلم میخواد کاش بزرگ نشده بودم و درهیبت یه دخترک ۱۲ساله باقی میموندنم برای همه لحظات عمرم .....

این روزها دوستات زیادی طلب دعادارند میدونم ومیدونیدکه همه ماها گره هایی درزندگی هامون داریم وشایدهمه بنوعی معجزه نیاز داریم شایددعاکردن وموج مثبت فرستادن برای دوستان دیده وندیده ارامش برای خودمون باشه وگره گشای گره های زندگی دیگری ....

دیروزبا چنددفترمعلول حرف زدم گریه کردند گریه کردم درسته که ازبس این دردها روشنیدم  بنوعی سنگ مبدل شدم ولی گاهی دردهای بیصدایی هستند که ازدرون ذهن ادم رو عین موریانه میجوند...

درگوشی1: دخترمعلول باگریه تعریف کردکه بهش پیشنهادشده درازای 500هزارتومن صیغه یماهه بشه ...یکی دیگه میون گریه خندیدوگفت نرخ توبالاترازمنه به من گفتن 300تومن...منم میون بغضم گفتم کووووفتتت ...خندیدند..خنده ای که خیلی تلخ بود خیلی ...

درگوشی2: متاسفانه هنوز نتونستیم برای صبحانه مدارس کاری کنیم ..نیازمندکمک همه تون هستیم ...برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۵ ، ۰۰:۲۳
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

امروز روز جهانی مبارزه باخشونت علیه زنان هست دوست وبلاگ نویس خوبم تهمینه حدادی (الماتوکل) خوسته که درباره امروز بنویسیم ...خشونت علیه زنان درابتدا  باکتک زدن ..دادبیدادکردن وفریاد زدن به نظرمون میاد ولی جدا ازاین مبحث خشونت های زیادی  درزمینه های مختلف زنان رو ازارمیده ..خشونت هایی که دیده میشن وخشونت هایی که دیده نمیشن ...

خشونت جنسی، خشونت جنسی غیر تماسی، خشونت کلامی، تجاوز، خشونت در مورد جهیزیه، تن فروشی اجباری، بارداری اجباری، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، خشونت علیه زنان کارمند و مستخدمین زن، خشونت های ناشی از جنگ، خشونت در زندان، خشونت نگاهی و رفتاری، خشونت سیاسی و …. از انواع خشونتی ست که به  زنان اعمال می شه ...

وخیلی ازخشونت ها هم هستن که پنهان هستند مثل دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواسته‌های زن بی‌توجه بودن، چشم‌چرانی، تعدد زوجات، انتقاد کردن به طور مداوم، جدا کردن زن از کودکانش، دوستان و فامیل، پرخاش کردن، وادار کردن زن به ترک خانه، تهمت زدن و ... .میبینید چقدر خشونت برای زنها هست وبهشون  اعمال میشه غافل ازاینکه کسی دلش بسوزه ...

من میخوام به چندنکته اشاره کنم که درجامعه خودمون خیلی زیاد دیده میشه ...خشونت هایی چون کتک زدن وتجاوز وزور گفتن درهمه جای دنیا هست ولی کشورهای جهان سومی چون کشورما تومواردبسیاری از جوامع پیشرفته حشونت هایی رو دچارش هست که زنان اون کشورها دچارش نیستن ...یکی ازاین خشونت ها تعصب هست ..بقول دوست وبلاگ نویسمون مهرداد..(تعصب".....زندان فقط یک اتاق کوچک با میله های فولادی نیست وحشتناک ترین و مخوف ترین زندانها در باورهای مردمان است....)..

متاسفانه  زنان کشورهای جهان سوم ازتعصب شدیدی که درجامعه اشون هست رنج میبرند ...واین یک خشونت برای یک زن هست وقتی میگم کشورجهان سوم یعنی  جامعه ما ایران ..یعنی افغانستان وپاکستان و......

یه نکته دیگه برای خشونت زنان خود زنها هستن ما زنها خودمون برعلیه خودمون هستیم ما زنها وقتی که غیبت همدیگه رو میکنیم وقتی که حسادت میکنیم ودیگری رو چون ازما بهتر هست به هزاران صفت وخصیصه بد معرفی میکنیم بایدقبول کرد که ما مردم جهان سومی به خودمون رحم نمیکنیم ...الماتوکل  نوشته که زنها خشونت روعلیه همدیگه باگفتن الفاظ بد وفحش  نشون میدن .من میگم ما زنها خشونت علیه همدیگه رو با حسادت وبدگویی وتحقیر کردن هم نشون میدیم ..

بارها گفتم نیش زبان بدترین زخم ودردهست که ماادمها بهمدیگه واردمیکنیم وحالا خودمازنها درطول روز چقدر با زبان چن گرمی روح های همدیگه رو بدرد میاریم ؟..خشونت زنان رو اول ازهمه خودماها باید کنترل کنیم خودمازنها ..با زبانمان با رفتارمان ..بنظرم اول باید خشونت رفتاری واحساسی رو خودزنها علیه همدیگه  متوقف کنند وبعد بسراغ خشونت های دیگه بریم ...

و یه نکته دیگه چند همسری درجوامع جهان سومی هست اونم بخاطر مذهب که اعتقاددارند چندهمسری ثواب داره درحالی که این یک توجیه برای  تنوع طلبی اقایان هست وهرچقدرهم که زن اول اقا راضی باشه باز زن دوم گرفتن مردی که زن  داره وچه بسا فرزند ؛بنوعی خشونت احساسی برای  اون زن هست ...واقعیت اینه که مردها هیجوقت نمیتونند بفهمندکه زنها برای همسر (حتی همسری که ازش متنفرهم باشند) شریک نمیخوان ..ومتاسفانه مردان جهان سوم خصوصا جامعه ما سر همه چیز حتی مذهب وعشق کلاه شرعی میذارن ...واین خشونت برای زنان هست ...

اقایون خواننده ، خشونت برای زنان کتک زدن وفحش دادن نیست ...خشونت برای زنان بی احترامی و نادیده گرفتن اون هست اون رو ناقص العقل ونصفه دیدن هست خشونت زنان همیشه قابل دیدن نیست ......

درگوشی1: پسرجوان عقب مونده ذهنی هست وجنون داره وقتی جنونش عودمیکنه ادمها روکتک میزنه وتواین مواقع هیجکس طرفش نمیادواون بیشتردفعات تنهاکسی که نزدیکش هست مادرش هست که کتکش میزنه گاها بقیه اعضای خونواده نگاه میکنند واون مادرش روکه میخواددستاش روبگیره میزنه ومیزنه ومیزنه ...این نگاه کردن بقیه وبیحرکت بودنشون وکتکی که زن بیگناه میخوره...اینها از بدترین خشونت هایی هست که میبینم برای یک زن ....

درگوشی2: برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۱
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

دختر معلول جسمی هست 38سالشه وخونه نشین هست مدتها بودکه میخواست حرف بزنه وقتی باهاش تنها شدم حرف زد وگریه کرد از فقر گفت ازخونه نشینی از حسرت هایی که بدل داره ازاینکه تصاویر زائران حسینی روازقاب کوچیک تی وی نگاه کرده واشک ریخته ..گریه کرد وگفت که به پوچی رسیده اگه خودکشی گناه نبود بدون تردید خودش رومیکشت که راحت بشه چون دنیا برای اون هیج روی خوشی روتا حالا نشون نداده ...

خب این یه واقعیت هست توجامعه ایرانی ادمهایی که ازسلامت جسمی برخوردارهستند بدلیل مشکلات زیاد این جامعه دچار افسردگی میشن حالا این دخترمعلول که نقصی داره وبدترازهمه فقر مادی ومعنوی  درمسائل زیادی دچارش هست نمیتونه باهاش کنار بیاد ...دروغ نمیتونم بگم همیشه تو این وقتها کلی حرفهای مثبت میزنم ازخدا واینده روشنی که (شاید خودم هم قبولش ندارم توبرخی موارد) براشون حرف میزنم وترسیم میکنم برای معلولان میگم ولی واقعیت اینه چن وقته ازخودم میپرسم تاکی ؟

این دلمردگی و خستگی ازاین زندگی بین همه ماها رواج داره تواین جامعه سالهاست که خوشبختی واقعی پیدا نمیشه مگراینکه رگ کلفت وبزرگی ازبیخیالی عمیقی داشته باشی ویا اینکه انقدر پولدار باشی که کمتر دراین کشور باشی ...فکرنکنید دیوانه ها خوشبختند چون چیزی نمی فهمند نه والا اونها هم خوشبختند نیستند چون دائم در ترس وهراس گرسنه موندن هستند ...

چی باید میگفتم به این دختر معلول ؟ چیکارمیتونستم انجام بدم ؟ ومهمترازهمه من کی هستم که بتونم حرف بزنم یا کاری کنم ؟ این یه واقعیت هست من یک فرد عادی ومعمولی هستم  که خودم دچار روزمرگی ودلمردگی از زندگی وکار هستم با ادمهای مختلفی سروکله میزنم مث بقیه مردم دغدغه های اخرماه قبض برق ،آب، کرایه وهزار کوفت دیگه رو دارم ...حالا منی که خودم هزاردرگیری مختلف دارم وبدترازهمه تواین جامعه هستم که میبینم  اکثریت ادمها دچار یاس هستند ازتضادهای زیادی که درجامعه وقوانین می بینند؛ چی میتونم بهش بگم ؟

این یه واقعیت هست که مردم جامعه ایران دچار یاس ودرد عمیقی از تفاوت ها و تضادها در همه مسائل این کشور هستند در هرزمینه ای که فکرش روکنید ما درد ومشکل میبینیم حرف از دینداری میزنیم ولی عملا بالاترین مشکلمون درانحراف ویا عمل نکردن به اصول اساسی دین هست ...حرف ازعدالت  میزنیم ولی .... حرف از انسانیت میزنیم اما ...

درهرزمینه ای که فکرش روکنید ما مشکل داریم واکثریت ما که  قشرعظیمی از مردم طبقه وسط وپایین جامعه هستیم  درکنارهمه این مشکلات فقد سعی میکنیم که بدویم که حداقل اسایشی داشته باشیم  منظورازحداقل اسایش سقفی بالای سر یا یک وسیله معمولی زیر پا ...که خیلی ها تا پایان عمرشون به اینها هم دست پیدا نمیکنند ...

حالا تصور کنید من هرچی به دختر دلداری بدم اون پیش خودش چه فکری میکنه چون داره می بینه که  اینده روشنی نیست ...7-8سال پیش من خواهرایشون روتشویق کردم با همه فقری که دارن درس بخونه حالا لیسانس گرفته وخونه نشین هست وسنش هم به مرز سی داره میرسه که عملا کاردولتی هم شانس کمی براش وجود داره بدست بیاره ..شغل ازاد هم که  سرمایه میخواد که ندارن و.......

درسته باز با همون حرفها وشعارهای پرازامید ومثبت ؛ که اینده ای هست خدا بزرگه وووو.......دختررو اروم کردم ولی خودم  ازخودم از جامعه ای که داریم بیشترشرمنده شدم از خودم که چرا اینقدر معمولی هستم نمیتونم کاری کنم از جامعه ام که چرا دلمرده شده و.....

نمیدونم چه راه حلی برای  رفع این مشکلات هست چون این درد همه گیرهست نه تنها مسئولین بلکه همه ماها باید کاری کنیم نه برای تنها معلولین بلکه برای نسل اینده و خودمون که بتونیم اززندگی،ازاین چن صباحی که هستیم  لذت ببریم ..

یکی ازکارهایی که چند سال  پیش راه انداختم کمپین کتاب خوانی معلولین بود متاسفانه باوجودمشکلات وکارهای زیاد دنبالش رو نگرفتم ..ولی فکرمیکنم ازهمینجا شروع کنیم کتابهایی که خوندیم ونیازنداریم به بهزیستی شهرمون یامعلولینی که خوندن بلد هستند بدیم ..اگه فقر مادی رو نمیتونیم ازبین ببریم حداقل سعی کنیم شعور و دانایی رو بالا ببریم ...

درگوشی1: یکی ازدوستانمون یه گرفتاری داره ازم خواسته که بگم تواین ایام حسابی دعاش کنید دوستان براش دعا کنید خدادعای دلهای مهربون رو جواب میده ...

درگوشی2: برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۵
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

مردهه قدبلندبود وهیکلی ..لباس بلوچی پوشیده بود لباسش شیری رنگ بود کفش  پوشیدبود وارددفترکه شد بو ادکلنش تا قفسه سینه ام رو سوزوند سیبلو بود ازاون سیل های گنده که پیچ وتاب داره وعین کروشه باز میمونه که ازلب بالا اویزونه ...داخل که اومدتودلم گفتم یاخدا اخر ظهری این ازکجابود اومد ..

بعدازسلام گفت  که مسافره ومیخوادسریع توسایت دانشگاهی بره گفتم  نام کاربری ورمزعبورداره ؟فکرکردم حتمن کارت امتحانی برای کسی میخواد وقتی که روصندلی نزدیک میزم نشست وگفت واردفلان سایت بشید یه سایت دانشگاهی وازقسمت ورود اساتید نام کاربری ورمزش رو گفت واردکردم وصفجه بازشد تازه فهمیدم که استاددانشگاه هستن  اصلیتش بلوج هست و اومده بودنمره میان ترم یه دانشجوش رو واردکنه ...بعدازاینکه کارش تموم شدخواست حساب کنه  گفتم عذرخواهی میکنم شما باین لباس ها کسی فکرنمیکنه استادباشید اونم  رشته علوم پایه ...هنوزحرفم روتموم نکرده بودم که مردخندید وگفت من استادهستم ولی دانشجوی دکترای فیزیک اتمی وسلولی هم هستم ..لباسم  جزیی از فرهنگم هست سرکلاس دانشگاه هم میرم میپوشم چه تدریس چه برا درس خوندن خودم ....لباس شهرم ومردمم هست ...مرده داشت حرف میزد ولی توذهن من یه  چیزچرخ میخورد که باز ازظاهرادمها قضاوت کردم ..........

* پیرزن کناردستم نشسته وداشت حرف میزد ....دوتا چیز از دل میره ..شو و شیر ....شیر هرچی بخوری همه رقمش طعمش یکیه ..شوهر هم همشون مثل همند ..بگی اون خوشگله بهتره دروغه ....اون یکی پولداره بهتره ..دروغه ......همشون مثل همند ...بدرد نمیخورن ...با همین مجردیت عشق کن .........

*پیرمرده بالای شصت سال سن داره بهم میگه تو جای مادرمن هستی ....(لازمه بگم قیافه ام چه شکلی شده بودهههههه)

*زنه گفت وام ازدواج گفتم مادرمن  فعلا هیج بانکی وام نمیده توشهرخودمون ..شروع کردبه گله کردن ..چرا وام نمیدن ..میخوام پسرم رودومادکنم ..خرج عروسی ندارم و.....حالا سرمن هی غرمیزد پیرمردی که نشسته بودگفت خاله جان چرا سرصدا میکنی اینم (اشاره به من) یه ادم بدبخت وبیسواده مثل تو هرچی تو سیستم بگن اینم به تومیگه ....(واکنش من؟! ریسه رفتم ازخنده ....خو کاردیگه ای نمیتونستم بکنم ...)...

درگوشی1: خونه معلولی ضایعه نخاعی اتیش گرفته علت دقیقش رو هنوز نمیدونیم ...نیاز به کمک وهمیاری داریم هردوست اشنا وهمشهری که میتونه هرگونه کمک ؛ مالی و لوازم  زندگی، کمک کنه باهام تماس بگیره ...یه اعتراف کنم گاهی خودم خسته میشم ازاینکه ادمها اینقد درد دارند ...وسایل زندگی دست دوم قابل استفاده هم که دارید بیارید بدرد میخوره ...

درگوشی2: برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۵
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

گاهــــــــــی  گله میکنم از دنیایی که دارم  ..دنیایی که تکرار میشه با کارهایی روزمره ....با وجود دیدن وبوجوداومدن ماجراهای تلخ وشیرین ولی گله میکنم که دچار روزمرگی شدم .....ولی  وقتی برخی ها رو میبینم  نمیدونم  چی بگم من ازاونا خوشبخترم .....یا اونا با دنیای خودشون خوشبخت ترند........

مش سکینه ..زنی ۶۰وچن ساله ..همسرش فوت شده ..خودش تنهاست ..فرزندی نداره ...روزها میره باغ ..شبا خسته وکوفته میاد خونه ودوباره فردا همین برنامه .......میدونید مش سکینه تا حالا مشهد هم نرفته .....فقط یه بار رفته تا شهری یخورده بزرگتراز شهرمون اونم توچن کیلومتراون ورتر واومده .......

مش سکینه پیتزا رو نشینده چیه ؟....تلویزیون رنگی نداره .....اصلا تلویزیون نداره .....یه رادیو داره که اونم همش با خش خش صداش میاد .....گاهی اخبار رو گوش میکنه ......جمعه و شنبه نداره .....روزای تعطیل براش روزای عید ومحرم وصفره .....دیگه همش توباغه .....مش سکینه ...گاهی با زنای همسایه میره مراسم ختمی ....خیلی کم ولی گاهی مراسم عروسی اشنایی هم میره ......میگه وقتی توعروسی ها دختربچه هارو میبینم سرخاب سقیداب مالیدن ..سرم باد میکنه ...(همون دود ازکله ام بلند شدنه ) ......

مش سکینه اینترنت نمیدونه چیه ......کامپیوتروتبلت هم نمیدونه چیه ....بهترین اختراع رو برق میدونه با کولر ویخچال .....مش سکینه یه دونه خر داره .......میگه خر من جوونه یک میلیون دویست الان قیمتشه ...نمیفروشه ..چون وسیله زیر پاشه ......مش سکینه خرش رو دوس داره  انگاری که یه ادم محترم باشه باهاش خوب رفتارمیکنه وحرف میزنه ........

مش سکینه با گاوهاش هم خوب رفتارمیکنه یه گاو یه گوساله داره ...توباغش هستند ..البته باغ مال خودش نیست مال شوهرخدابیامرزش  بود که با دو تای دیگه شریک بود الان هم بعدشوهرش مش سکینه جاش روگرفته ......اذون مغرب  روکه خوندن چیزی میخوره ومیخوابه ....ساعت ۹نشده مشدی خوابه ..وفردا اذون صب مشهدی بیدارمیشه باهمون کارای روز قبلش ....تقریبا همه روزا مثل هم ....

ارزوداره قبل مردنش بتونه قبر شش گوشه اقا رو زیارت کنه .....میگم حج ......میخنده ...میگه حج برای من نیس سوادش روندارم ....همین کربلا برم خیلیه ....میگم شبا زود میخوابی ..هرشب مثل هم ..بدون اینکه بدونی دنیا چه خبره ..توشهرهای دیگه مردم چطور زندگی میکنن ..اصلا درباره زندگیت فکرمیکنی ؟...

میگه فکر چی کنم جاهای دیگه مردم زندگی میکنن منم مثل بقیه زندگی میکنم اخرش میمیرم ...دارم زندگی میکنم تا نوبتم بشه وبمیرم .......میگم ارزوی کربلات ؟..میگه اون روهمینطوری گپ ش رو میزنم منکه نمیتونم برام ....فقط میگم تا دل خودم رو شاد کنم .....

مثل مش سکینه زیاد دیدم .....ادمهایی زنده که انگاری مرده اند....زندگی میکنند ولی منتظر مرگ هستند ...بدون هیج تفریحی ..مسافرتی ....دیدن دنیایی .....حسرت دارند ولی با حسرت های من وامثال من خیلی فرق داره ...وشایداونهابااین فرق داشتن ها خوشبختی رولمس کرده باشند ...حنس خوشبختی ادمها فرق داره ....امثال مش سکینه ارزوهاشون دیگه تموم شده ....چون بقول خودشون عمرشون روبه اخره .....اینچنین پیرمردها وپیرزن هایی رو که میبینم ..یه حس غریبی بهم دست میده حس اینکه ..چقد تنهایی های تلخ  تواین جامعه هست .....

درگوشی1: خونه معلولی ضایعه نخاعی اتیش گرفته علت دقیقش رو هنوز نمیدونیم ...نیاز به کمک وهمیاری داریم هردوست اشنا وهمشهری که میتونه هرگونه کمک ؛ مالی و لوازم  زندگی، کمک کنه باهام تماس بگیره ...یه اعتراف کنم گاهی خودم خسته میشم ازاینکه ادمها اینقد درد دارند ...برام یه سئوال شده که ایا ما مردم ایران زندگی میکنیم ؟..

درگوشی2: برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۲
دریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

فرزانه میلانی یک خانم نویسنده وپژوهشگرادبی هست که درخارج ازکشورزندگی میکنه وصاحب چندکتاب وصدها مقاله هست این خانوم کتابی میخوادرموردفروغ فرخزاد منتشرکنه که قبل ازچاپ اون کتاب؛ نامه ای عاشقانه از فروغ فرخزاد که به همکارش ابراهیم گلستان نوشته ؛ رو منتشرکرده ؛وباتوجه اینکه ابراهیم گلستان مردی متاهل بوده وابرازعشق فروغ به اون چهره ازاده وادبی فروغ رو خدشه دار کرده عده ای ناراحت ازاین هستن که فروغ با این نامه های عاشقانه نشون داده که دارای ماهیت پنهانی بوده و......

واقعیت مطلب اینه که هیجکدوم ازافراد گذشته دراین دنیا نیستند واگرعشقی بین فروغ وگلستان بوده بخودشون ربط داشته نه اینکه بعدازگذشت چنددهه نبش قبر کنیم که فلانی خواهان فلانی بوده نمیخوام  درمورد فروغ وادبیات حرف بزنم میخوام بگم ما ایرانی ها در هرجای دنیا که باشیم با هرعنوان وسمت وتحصیلاتی که داشته باشیم باز اون ژن خاله زنک بازی رو داریم این خانم  نویسنده دلیلی نداشت که سرشخصی فروغ رو بعدازمرگ اشکارکنه کما اینکه خونواده فروغ ازاینکارخانم میلانی ناراحت ومعترض هستند ..

من فروغ رودوست دارم حالا فروغ  رازها وگناه یا نیکی های مخفی یا اشکاری داشته دلیلی نداره که همه بدونند هیجکس حتی بعدازمردن دوست نداره سر ورازش فاش بشه کاش ماایرونی ها درک این رو داشتیم که همه مون یه رازهای شخصی خوب یا بد داریم که فقد مختص خودمون هستن نه همه...

البته منکراین نیستم که فروغ یه زن متفاوت بود یه زن شرقی متفاوت ازهمه زنها که سنت شکن بود وعصیان گر ..به ادمها وقضاوت هاشون اهمیتی نمیداد چیزی که براش مهم بود اونچه بودکه بنظرش درست بود وانسانی بود ...ولی بازهم میگم این فاش کردن رازهای زندگیمون که چه کردیم وچه نکردیم کاری انسانی وعقلانی نیست حتی وقتی که دستمان از دنیا کوتاه هست ...

*

یه نکته دیگه هم که این چن روز حرفش زیاد بود تولد کورش بود ورفتن خیل عظیمی ازمردم بسمت تخت جمشید ومطمئنا خیلی هاتون عکسهایی ازحضورمردم رواونجا دیدید وانبوه پیام های تبریک تولد اون رو خوندید وشایدهم کپی کردید وفرستادید برای بقیه ؛ کورش پادشاه عادل وفرمانروایی بسیار خوب ، جزو نیاکان مشهور ،خوب وافتحار امیز ماست و..و..و..همه اینها رومن قبول دارم ولی میخوام بگم ما ایرونی ها هیجوقت حد ومرز نداریم بشدت شلوغ وتلخ میکنیم یک ماجرا رو .به بهانه تولد کورش ده ها جمله جدید به نقل ازایشون منتشر شد ..نمازفارسی درمقبره ایشون خونده شد وحتی عده ای مقبره ایشون رو سجده کردند به چه قیمتی ؟...عشق وعلاقه به یک فرد از اسطوره های مملکتمون مهم هست ولی نه اینکه شعور رو زیر سئوال ببریم وفقد یک یا دوروز برامون مهم باشه ...

روزتولد کورش تعدادروشنفکرنماها زیادتر شد شما ازخیلی هاشون میپرسیدی بعد ازکورش کی بود وچی بود ؟ نمیتونند جواب بدن اونوقت همه ازکورش حرف میزنن وازعدالت و مردمداری اون ...ازاین حرف نمیزنند که اگر کورش عدل وداد داشت مردم ان دوران هم انصاف داشتند وپیشداوری نمیکردند قضاوت  نادرست نمیکردند ..متحد بودند مهربان ویکدل بودند بیخبرازحال همسایه نبودندنه مثل الان که  کسی از کسی خبرنداره ولی پز روشنفکر رو داره ...

بارها گفتم ما ایرونی ها حد وسط نداریم همیشه یک جای رفتارهای اجتماعی امون لنگ میزنه ؛حتی در وقت انجام دادن کارهای خوب هم یک خاطره تلخ ازیک رفتاراجتماعی نادرست بجا میزاریم مثلا بمانسبت روزتولدکورش شیرکاکائو پخش کردیم والبته لیوان های یکبارمصرف رو به هرطرفی انداختیم غافل ازاینکه طبیعت ومحیط زندگیمون رو الوده و تخریب میکنیم ...

جوک ها ولطیفه های متفاوتی ساختیم غافل ازاینکه چهره مهربان وعدالتخواه کورش رو زیر سئوال بردیم ...ما ایرونی ها همیشه یک گوشه  ازرفتارهای اجتماعی مون نقص داره ...منکراین نیستیم که احساس داریم ولی درکناراین احساس یک تفکر درست وبعبارتی یک منطق درست متاسفانه نداریم والبته احساس وقتی بدرد میخوره که منطق همراهش باشه ...

درگوشی1: دخترمعلول جسمی هست  چهره زیبایی نداره زشت نیست خوشگل هم نیست واین براش غصه شده که هم زشت باشی وهم معلول دائم ازم میپرسه چرا خدا منو به این دنیا اورد وقت که حتی یک ادم زشت هم عاشقم نمیشه وقتی که لنگ میزنم محتاج دیگران هستم وقتی که سالی یه دست لباس خوب هم گیرم نمیاد وقتی که همش دعوام میکنن وتحقیرمیشم .وقتی که .......... اینجوروقت ها میگم همه ما مثل هم هستیم همه اونها که عاشق هستن اونها که سالم هستن اونهاکه پولدارهستندهمه وهمه درد دارند ...تواین جامعه ادم خوشبخت پیدا نمیکنی چون هیجکدوممون به اونچه که هستیم راضی نیستم ..و.......

درگوشی2: برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۲۲:۱۵
دریا
 

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...

ماجرایی رو خوندم تو مجله اطلاعات هفتگی که توی یکی از شهرهای امریکا به زنی تجاوز میشه ..اون زن شخصی رو که بعنوان مضنون دستگیر کرده بودن رو بعنوان فرد متجاوز معرفی میکنه ... متهم هرکاری میکنه که با زن حرف بزنه و ازش بخواد که درست فکر کنه ..اخه اون مجرم نبوده ..زن قبول نمیکنه ...

متهم بعداز۱۱سال که تو زندان بوده ..بعدش گناهکار اصلی دستگیر میشه و این فرد رو ازاد میکنن ..مرد که بیگناه ۱۱سال ازبهترین سالهای جوونیش رو توزندان بوده حالا ۳۰وچندساله شده  اززندان اومده بیرون ....

زنی که شاکی بوده بازم روش نمیشه با مرد روبرو بشه همش میترسیده که مرد اون رو نبخشه بخاطر قضاوت نادرست ....و حتی اینکه اجازه نداده بود مرد روبروش بشه و ازبیگناهی خودش دفاع کنه ...

مرد تو یه مصاحبه تلویزیونی به زن میگه که اون رو بخشیده ...وازاون کینه ای به دل نداره ..بعدها زن میتونه این مهربونی مرد رو باور کنه درسته که دوستای خوبی برای هم میشن ولی زن خودش گفته که همیشه خودش رو ملامت میکنه چرا درست رفتار نکرده و با قضاوت نادرستش باعث شده ۱۱سال مرد عمرش تو زندان بگذره .....

مطلب رو که خوندم پیش خودم فکر کردم ایا اگه من جای اون مرد بودم زن رو می بخشیدم ..یعنی نه خودم ..تو جامعه ما بنظرتون اگه همچین اتفاقی میافتاد راحت می بخشیدیم ؟ ...بخشش حس و درک بزرگی هست که بنظر من هرکسی نمیتونه اون رو دارا باشه .......

بخشندگی در مال و اموال با بخشندگی روح روان فرق داره ..خیلی ازماها شاید بخشنده مال و مادیات باشیم ولی فک نکنم بتونیم ادمهایی رو که به روحمون اسیب زدن ببخشیم .....البته شاید این بخاطر اینه که نتونستیم دلمون رو وسعت بدیم ودریاییش کنیم ........

شاید خیلی هاتون بگید این نکته ضعف من واین گروه ازادمهاست  ...ولی بنظر خودم تو جامعه خودمون خیلی  خیلی خیلی از مردم همین جور هستند ....یعنی این بخشش از روح وروانمون ...از ته ته دلمون برامون فرهنگ سازی نشده .....شاید در ظاهر خیلی ها رو ببخشیم ...ولی اگه موقعیتی رو بدست بیاریم به طرف مقابلمون ضربه میزنیم ......

من خودم رومیشناسم کینه شتری ندارم ها..ولی بعضی وقتا بعضی از ادمهای بیشعوری رو که می بینم نمی تونم کارزشتشون رو فراموش کنم تا مدتی بهشون رو خوش نشون نمیدم .....باید زمان بگذره تا ببخشمشون ....ولی نمیدونم چرا برخی ها رو با وجود گذشت زمان هنوز نتونستم ببخشم ....به مادر هم میگم لجن رو نمیشه بخشید میگه : ادم اگه دریایی باشه لجن رو هم زلال میکنه ....نمیدونم واقعا چه سریه ..ولی از خدا میخوام به خودم وهمه مون دل دریایی بده ......

میگن هرفصلی یه جورحال واحوال ادمهاروعوض میکنه ومن عاشق زمستونم وازالان دلتنگ روزهای زود وکوتاه زمستون جنوب هستم ودراین پاییز گرم حس میکنم حال خیلی هامون خوب نیست یه حس تلخ یه دردکهنه انگاری به همه مردم چنگ انداخته که مردم روازهمه چیز انداخته ازخنده های عمیق ته دلی .از مهربونی کردن ..ازصبوربودن ...نمیگم خودم اینجوری نیستم برعکس چون میبینم خودمم دارم دچاراین حس تلخ تکرارروزمرگی ها میشم  وهمرنگ بقیه میشم میترسم ....

درگوشی1: گاهی وقتها شنیدن یک صدا یک حرف یک خنده کوتاه یادوار این هست که گوشه هایی اززندگی لحظاتی بودن که طعم خوش خوشبختی از جنس مهربانی وعشق  برای ما بوده اند ...ولی ما ادمها همیشه اززندگی گله مندهستیم که چرا زندگی بر وفق مرادمان نیس غافل ازاینکه زندگی همین لحظات کوتاه وبلندهست ....

درگوشی2: برنامه صبحانه دانش اموزان  استثنایی ومحروم  طبق روال  هرسال (برای هفتمین  سال پیاپی )  روداریم اگرزنده باشم و توفیقش روداشته باشم ...دوستانی که میخوان کمک کنند باهام  ازطریق واتساپ.تلگرام .ووبلاگ تماس بگیرید  فقط یادتون نره بعدازواریز پیغام ..اس ..یاتلفن نزنیدمبلغ روبگید..فرقی نداره هزارتومان یاصدمیلیون ...مهم نیت دوستان هست

درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)

 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۴
دریا


ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...
این روزها تب وتاب سرشماری نفوس ومسکن همه جارو پرکرده بلطبع ماهایی که کارمون بااینترنت هست بیشترباهاش کارداریم دردفترم سرشماری روبصورت رایگان انجام میدم خداروشکر فرهنگ اینترنتی بودن سرشماری  رو خوب جا انداختیم که استقبال مردم هم فوق العاده زیادهست وصدالبته که هرروز ماجراهای تازه تری نسبت به روزهای قبل وجود داره ....
1-  من مقصرنبودم دیدم مشخصات شوهر خانم  الف بعنوان پدربچه خانم ب بودبه خانم الف گفتم شوهرت زن داره خندیدوگفت نه گور نداره زن دوم کجا داره ......دوباره چک کردم گفتم نمیشه خو زن دوم نداشته باشه ولی بامشخصات بابای این بچه بخونه اصلن امکان نداره کد ملی دونفر یکی باشه ..گفتم شناسنامه شوهرت روبده گفت شناسنامه ندارم  کارت ملیش دارم ..گفتم سرپرست کیه گفت خودمم همه چیز حتی یارانه به اسم خودمه ...به خانم ب  گفتم شناسنامه شوهرت بده گفت کپی دارم ..ولی سرپرست خودمم .....خاتم دال همراه خانم الف بود تواین موقعه بلندزد روپاش وگفت الف جان الف جان بدبخت شدی شوهرگوربه گورشده ات زن گرفته من میدونستم این شوهرشوهرنیس...حدس زدنش سخت نبودشوهرخانم الف زن دومی گرفته بود زن دوم اززن اول خبرداشت ولی زن اول ازوجودهوو خبرنداشت ووقتی که زن اول متوجه شدحس کردم الان هست که روح ازتنش جدابشه ماتش برد سکوت کردبحث شد دعوا شد وباسرصدا وگریه رفتند هردو زن ...رفتند ولی تا چن دقیقه صدای ناله ونفرین هایی که خانم دال میکرد برای دلسوزی خانم الف به گوش میرسید ...چقد این لحظه ها تلخ هست تلختراز چای سیاه وسردشده ....
2- زن مسن بودگفت اینم شناسنامه های عروس وپسردومم ...گفتم اینم خودش نیومده ؟ زن گفت دوتاعروس دارم هرکدوم بدترازدیگری ..عروس های این دوره که نمیشه بهشون چیزی گفت همشون دک پزدارند غرمیزنند من بدبخت بایدهمه کارشون روکنم زن همینجورحرف میزد که زن همسایه اش گفت نه عروست فاطمه خوبه ..زن گفت نه کجاش خوبه یه پرُ پزی هست که دومی نداره ..زن همسایه گفت نه این دختربه این خوبی اشاره کردبه پشت سر زن؛ زن سرش رو که برگردوندعروسش رودید هنگ کردانگارکه نفسش هم جرات بالااومدن نداشت بزحمت گفت ننه فاطمه منکه باتو نبودم توعروس خوبی هستی عروسه هم نه برداشت ونه گذاشت گفت :اشکال نداره همینطورکه مادرشوهرخوبی نیس عروس خوب هم نیست ..توخوب باش که عروسات هم خوب باشن ..وتمام مدت تارفتنشون  فقد سکوت وصدای کلیدهای صفحه کلید بودگویی که همه گناهگارباشند سکوت کرده بودند......
3- اومده برای نفت پدربزرگش روثبت نام کنه با تاریخ تولدشناسنامه دقیق 100سال داره پدربزرگش ..میگیم اخه ادم صدساله نفت میخوادچیکار؟ میگه نگید بابابزرگ من سنش بالاست دلش جوونه دنبال یه دختر20-25ساله هم هست تا ازدواج کنه ازبس سربسرش میزاریم وقت رفتن میگه وای بحالتون بابابزرگ صدساله من چیزیش بشه ازچشم شما میبینم ...
4- صب رفتم دم عابربانک ..خانمی با 10-11کارت عابربانک جلو عابربانک بود بالاترازنیم ساعت  زیرنورافتاب صبحگاهی منتظربودم که کارش تموم بشه ولی اون خانم  هی کارت عوض میکرد نمیدیدم که قبضی پرداخت کنه یا کارت به کارتی انجام بده .. گفتم خانوم بزارکارت روبعدا انجام بده هرچی که بیشترغرمیزدم زن نیم نگاهی بهم مینداخت وپشت چشمی نازک میکرد اززیرافتاب بودم کلافه شده بودم کارهم داشتم گوشه چادرش روگرفتم وگفتم خانم درک شعورت کجاست؟ کارت طول میکشه بزاراخروقت بیا ببین الان همه معطل توهستن فرهنگ استفاده ازعابربانک روبلدنیستی بیا پایین برو کارداریم ...(البته فک نکنیدبامهربونی گفتم نخیرم خشانت داشتم ههههه) خلاصه بعدازیکساعت زن  رضایت دادورفت حالا 3-4نفر مردهم تواین مدت بهمون اضافه شده بودن وقتی زن رفت یکی ازمردها گفت حریف یک زن روفقط زن میتونه بشه .....
5- امشب به عزیزی گفتم هروقت یه ثبت نام عمومی وفراگیرهست مثل همین سرشماری تاوقتی تموم بشه من افسردگی میگیرم ازدیدن شناسامه های خونواده هایی که چندین دختر وپسر بزرگ مجردوبیسواد دارند یا دخترانی که درسن کم تجربه چندازدواج ناموفق دارندیا پسرانی که هنوز طعم جوانی روحس نکرده پدرهستند وسرباز..مثلا پیرمردی پنج دخترو4پسرداشت همه دختران وپسران مجرد باسن های بالا .. ،بیسواد وفقیر.. ..اینها دلم رو بدردمیاره ..ودلم میخوادخدا بشینه روبروم وبهم بگه چرا ادمها رو بدون لذت دنیا دیدن ،خوردن ؛پوشیدن  وعشق خلق کرده ...دلم میخوادخدارو ببینم ودرباره همه این دردها باهاش گپ بزنم ...
درگوشی1: من واقعن وازته دل عذرخواهی میکنم که خیلی تنبل تشریف دارم ووبلاگ رودیربه دیرمینویسم میدونیداین کانال های مجازی باعث شده هم ادبیاتمون یه خطی بشه وهم اینکه ادم تنبل بشه همش کپی کنه ...ممنونم برای کامنتهای پرازمهربونی شمادوستان دروبلاگ وپیامهاتون درکانال ......
درگوشی2:کتاب جانستان کابلستان نوشته رضاامیرخانی روتموم کردم دلم خواست برم افغانستان ..کتاب خوندنی وبسیارزیبایی هست بعدا بیشتردرباره  اش میگم ...(دلم میخواد سیاسی بنویسم ولی بلدنیستم خوووووووو) ...
درگوشی3: درگوشی 3: کانال وبلاگ تقریبا هرشب بایکی دومطلب بروزمیشه کانال روازدست ندید واینکه لطفا دوستان مطلبی روجایی کپی میکنید با منبع ولینک کانال باشه ... (  telegram.me/qapdarya)
 خدایاببخش برای همه لحظه هایی که ندیدمت یانخواستم ببینمت..وبازدرهمه لحظه هایمان باش...وشکرازبودن همیشگیت....

3rx8_photo_2016-03-05_15-12-49.jpg


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۰:۳۰
دریا